سوره حاقّه
حقّ: ثابت. ضدّ باطل. حاقّة يكى از نامهاى قيامت است و شايد بواسطه ثابت و حتمى بودن حاقّة گفته شده است.[1]
مفهوم کلي سوره
اسامي سوره
حاقه، سلسله، واعيه.[3]
علت نامگذاري
«سوره حاقّه»؛ حاقّه (يكى از نامهاى قيامت) است كه از آي? اول آن گرفته شده است. «الحاقّه» از ريشه حق و بيانگر حقّانيت وقوع قيامت است.[4]
«سوره سلسله»؛ به خاطر وجود اين لفظ در آيه سيودوم اين سوره به اين نام مشهور شده است.
«سوره واعيه»؛ به خاطر وجود اين لفظ در آيه دوازدهم اين سوره به اين نام مشهور شده است.[5]
تعداد آيات
سوره حاقّه پنجاه ودو آيه دارد.[6]
تعداد کلمات
سوره حاقّه دويست وپنجاه وشش کلمه دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره هاي قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره حاقّه هزاروهشتادوچهار حرف دارد.[8] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره هاي قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
مهمترين هدف سوره حاقّه يادآورى رستاخيز و تأكيد بر وقوع آن است.[9]
محتوا و موضوعات
مباحث سوره حاقّه بر سه محور دور مىزند.
محور اول: كه مهمترين محورهاى بحث اين سوره است مسائل مربوط به قيامت و بسيارى از خصوصيات آن مىباشد، و لذا سه نام از نامهاى قيامت يعنى «حاقه» و «قارعه» و «واقعه» در اين سوره آمده است.
محور دوم: بحثهايى است كه پيرامون سرنوشت اقوام كافر پيشين، مخصوصا قوم عاد و ثمود و فرعون، مىباشد كه مشتمل بر انذارهاى قوى و مؤكدى است براى همه كافران و منكران قيامت.
محور سوم: بحثهايى است پيرامون عظمت قرآن و مقام پيامبر صلياللهعليهوآله و كيفر تكذيبكنندگان.[10]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيغمبر صلياللهعليهوآله روايت نموده كه فرمودند: «هركس سوره الحاقّه را قرائت كند خداوند حساب او را آسان خواهد كشيد».
جابر جعفى از حضرت امام باقر عليهالسلام روايت نموده كه فرمودند: «سوره الحاقّه را زياد قرائت کنيد. و البته قرائت آن در نمازهاى واجب و مستحب از ايمان به خدا و پيامبر است و از قارى آن دينش گرفته نشود تا خدا را ملاقات كند».[11]
محل نزول
سوره حاقّه در مكه بر پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله نازل شده است.[12]
زمان نزول
تاريخ نزول سوره حاقّه بعد از اسراء [حدود سالهاي نهم و دهم بعثت] و قبل از هجرت پيامبر به مدينه مي باشد و بعد از سوره ملك نازل شده است.[13]
فضاي نزول
سوره حاقّه در فضاي انکار مشرکان مکه نسبت به قيامت و عالم آخرت و همچنين تشکيک به نبوت پيامبر اسلام نازل شده است خداوند متعال در اين سوره اوصاف قيامت و نيز سرنوشت امتهاي گذشته را که به سبب انکار پيامبرانشان نابود شدهاند را ذکر ميکند. همچنين با وصف عالم آخرت و اصحاب يمين و شمال به مشرکان مکه در مورد عناد و انکارهايشان نسبت به پيامبر هشدار ميدهد شايد که پند گيرند.
ترتيب در مصحف
سوره حاقّه شصتونهمين سوره در چينش كنونى قرآن به شمار مي آيد.[14]
ترتيب بر اساس نزول
سوره حاقّه هفتادوهشتمين سوره در ترتيب نزول مي باشد و بعد از سوره ملك نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتيب نزول سوره هاي قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلي
چون در آخر سوره قلم واقعه قيامت و وعيد كافرين ذكر شد خداوند سوره حاقّه را نيز به ياد قيامت و احوال اهل آتش شروع نموده است.[16]
ويژگي
سوره حاقّه از سور مفصلات مي باشد[17] ابن قتيبه مي گويد: ... مفصلات سوره هاي کوچکي هستند که بعد از سور مثاني آمده اند اينکه چرا اين سوره ها را مفصل ناميده اند به خاطر کوتاه بودن آنها و اينکه بسيار به واسطه بِسْمِ اللّ?هِ الرَّحْم?نِ الرَّحِيمِ از يكديگر جدا شدهاند. [18]
روايتى است كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سورههاى مئين را به جاى انجيل و سورههاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سورههاى مفصّل فزونى بخشيد.[19]
سوره حاقّه آهنگى بس عجيب و دلربا دارد، مطالب آن در نهايت انسجام است، فصاحت و بلاغت آن «يدرك و لا يوصف» است، آيات شريفه آن تا آيه بيستونه با مصادر و اسماء فاعل كه همه در يك وزن هستند تمام مىشوند نظير: قارعه، طاغيه، عاتيه، باقيه، جاريه و مانند آن، آن گاه آخر آيات عوض مىشود ولى انسجام عجيب هم چنان باقى است.[20]
[1]قاموس قرآن، ج2، ص: 160-158
[2]تفسير قرآن مهر، ج21، ص: 205
[3]التحرير و التنوير، ج29، ص102
[4]تفسير قرآن مهر، ج21، ص205
[5]التحرير و التنوير، ج29، ص102
[6]التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم (الطبرانى)، ج6، ص 334
[7]همان
[8]همان
[9]تفسير قرآن مهر، ج21، ص205
[10]تفسير نمونه، ج24، ص433
[11]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج25، ص254- 253
[12]همان، ص 253
[13]حجةالتفاسير و بلاغالإكسير، مقدمهاول، ص30
[14]تفسير قرآن مهر، ج21، ص205
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص 137
[16]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج25، ص:254
[17]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص313
[18]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج1، ص 34
[19]همان
[20]تفسير احسنالحديث، ج11، ص304