أمر دو معنى دارد يكى كار و چيز، جمع آن امور است .. ديگرى: دستور و فرمان، قاموس گويد: «الامر ضدّ النهى».. نا گفته نماند: أمر به معناى اوّل اسم مصدر، و به معناى دوم مصدر و اسم مصدر است، در تفسير الميزان: 8 ص 154 احتمال داده كه: معناى مصدرى اصل، و اسم مصدر، معناى ثانوى و بعنايت باشد. و بطور خلاصه مىتوان گفت: أمر يا قولى است و يا فعلى، قولى بمعنى دستور و فعلى بمعنى كار و چيز است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه109
مراد از اولى اَلْأَمْرِ چه كسانى هستند؟ در تعيين اولى الامر، اقوال اهل تفسير مختلف است راغب در مفردات گفته: گويند مراد امراء است كه در زمان حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله) بودند. گفته شده: مراد ائمه اهل بيتاند عليهم السّلام و گويند: امر بمعروف كنندگانند. ابن عباس گفته: فقهاء و اهل ديناند كه مطيع خدا باشند. انتهى در تفسير المنار نيز، نزديك بآنچه نقل شد، گفته است، و نيز گويد: استاد گفت: مدّتها در بارۀ اين آيه فكر كردم، تا فكرم باينجا رسيد كه مراد از اولى الامر، اهل حلّ و عقداند. آنگاه شرايط زيادى به اهل حلّ و عقد ذكر ميكند، كه بنظر نگارنده، شايد يكدفعه هم آن شرايط جمع نشود، تا به اولى الامر اطاعت شود. بهتر است خود را گيج نكنيم و در خود آيه دقت نمائيم، در آيه براى رسول (صلّى اللّه عليه و آله) و اولى الامر، فقط يك «أَطِيعُوا» آمده و اولى الامر در رديف رسول (صلّى اللّه عليه و آله) شمرده شده است، اگر آيه «أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أَطِيعُوا أُولِى اَلْأَمْرِ» بود، مطلب ديگرى از آن استفاده ميشد. از طرف ديگر «اطيعوا» مطلق است و قيد و شرطى ندارد و ميرساند كه اولى الامر مانند رسول (صلّى اللّه عليه و آله) مطلقا و در هر كار، مطاعاند، و كسى حق اعتراضى نسبت بآنها ندارد، همچنانكه نسبت برسول (صلّى اللّه عليه و آله) ندارد، و عموم اين آيه، نظير عموم آيهى «مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» حشر: 7 است. در اينصورت، قهرا بايد اولى الامر كسانى باشند كه مثل رسول (صلّى اللّه عليه و آله) داراى علم و عصمت باشند، و گرنه هرگز بدون قيد و شرط و سر گشاده در رديف رسول (صلّى اللّه عليه و آله) نميامدند و مطاع و مطلق نميشدند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه110
[الأَمْر]: واحد الأمور.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه317
الأَمْرُ: نَقِيضُ النَّهْىِ. أَمَرَهُ به، و آمَرَهُ، الأَخِيرةُ عن كُراعٍ، و أَمَرَه إِيّاه، على حَذْفِ الحَرْفِ، يَأْمُرُه أَمْرًا، و إِمارًا، فائْتَمَرَ: أى قَبِلَ أَمْرَه.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد10 ، صفحه297
الأَمْرُ: واحدُ الأُمُور ; يقال: أَمْرُ فلانٍ مستقيمٌ و أُمُورُهُ مستقيمةٌ. و الأَمْرُ: الحادثة، و الجمع أُمورٌ، لا يُكَسَّرُ على غير ذلك.لسان العرب ، جلد4 ، صفحه27
الْأَمْرُ: الحادِثَةُ، و الجَمعُ: أُمُورٌ، لا يُكَسَّرُ على غيرِ ذل.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد10 ، صفحه298
قيل: عنى اَلْأُمَرَاءَ في زمن النبيّ عليه الصلاة و السلام. و قيل: الأئمة من أهل البيت، و قيل: اَلْآمِرُونَ بالمعروف، و قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُمَا: هُمُ اَلْفُقَهَاءُ وَ أَهْلُ اَلدِّينِ اَلْمُطِيعُونَ لِلَّهِ. و كل هذه الأقوال صحيحة، و وجه ذلك: أنّ أولي الأمر الذين بهم يرتدع الناس أربعة: الأنبياء، و حكمهم على ظاهر العامة و الخاصة و على بواطنهم، و الولاة، و حكمهم على ظاهر الكافّة دون باطنهم، و الحكماء، و حكمهم على باطن الخاصة دون الظاهر، و الوعظة، و حكمهم على بواطن العامة دون ظواهرهم.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه90
اَلْأَمْرُ: الشأن، و جمعه أُمُورٌ، و مصدر أَمَرْتُهُ: إذا كلّفته أن يفعل شيئا، و هو لفظ عام للأفعال و الأقوال كلها.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه88
أَمْر: شأن و كار و جمعش أُمُور است، أمر - مصدر است و فعلش را مانند (أَمَرْتُهُ) زمانى به كار مىبرند كه او را مكلّف كرده باشى چيزى را انجام دهد، أمر - لفظى است عام براى همه أفعال و أقوال.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه200