ربّ بمعنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن مىكند يعنى آنگاه كه در وصف خدا گفته شود:ربّ العالمين.مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه43
ربّ: تربيت كردن «رَبَّ اَلصَّبِيَّ رَبّاً :رَبَّاهُ حَتَّى أَدْرَكَ» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد.(اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مرّ بى بطور استعاره است. راغب مىگويد:ربّ در اصل بمعنى تربيت است...و بر فاعل بطور استعاره گفته مىشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق مىگردد كه متكفّل باصلاح موجودات است. طبرسى رحمه اللّه در تفسير سورۀ حمد چند معنى از جمله:رئيس، مطاع مالك، صاحب (رفيق)، مربّى و مصلح براى ربّ نقل كرده و گويد: آن از تربيت مشتق است و اين كلمه بطور اطلاق جز بخدا گفته نمىشود و در غير خدا مقيّد مىآيد نحو:ربّ الدار، ربّ الضيعة. ربّ بمعنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن مىكند يعنى آنگاه كه در وصف خدا گفته شود:ربّ العالمين.مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه42
ربّ: تربيت كردن «رَبَّ اَلصَّبِيَّ رَبّاً :رَبَّاهُ حَتَّى أَدْرَكَ» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد.(اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مرّ بى بطور استعاره است. راغب مىگويد:ربّ در اصل بمعنى تربيت است...و بر فاعل بطور استعاره گفته مىشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق مىگردد كه متكفّل باصلاح موجودات است.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه42
ربّ: تربيت كردن «رَبَّ اَلصَّبِيَّ رَبّاً :رَبَّاهُ حَتَّى أَدْرَكَ» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد.(اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مرّ بى بطور استعاره است.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه42
ربّ: تربيت كردن «رَبَّ اَلصَّبِيَّ رَبّاً: رَبَّاهُ حَتَّى أَدْرَكَ» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد. (اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مرّ بى بطور استعاره است. راغب ميگويد: ربّ در اصل بمعنى تربيت است. . . و بر فاعل بطور استعاره گفته ميشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق ميگردد كه متكفّل باصلاح موجودات است. طبرسى رحمه اللّه در تفسير سورۀ حمد چند معنى از جمله: رئيس، مطاع مالك، صاحب (رفيق)، مربّى و مصلح براى ربّ نقل كرده و گويد: آن از تربيت مشتق است و اين كلمه بطور اطلاق جز بخدا گفته نميشود و در غير خدا مقيّد ميآيد نحو: ربّ الدار، ربّ الضيعة. ربّ بمعنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن ميكند يعنى آنگاه كه در وصف خدا گفته شود: ربّ العالمين. مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است. همانطوريكه يكنفر طفل را تربيت ميكند و پيوسته مواظب اوست و از نان و آب و لباس و اخلاق و تحصيل او غفلت ندارد. هم چنين اطلاق كلمۀ ربّ بر خداوند سبحان مبيّن اين معنى است.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه42
يطلق اَلرَّبُّ على السيد أيضا و اَلْمُرَبِّي و المتمم و المنعم و الصاحب، و لا يطلق غير مضاف إلا على الله تعالى، و قد يخفف.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه64
[الرَّبُّ]: اللّٰه تعالى.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد4 ، صفحه2333
اَلرَّبُّ في الأصل: التربية، و هو إنشاء الشيء حالا فحالا إلى حدّ التمام، يقال رَبَّهُ، و ربّاه و رَبَّبَهُ. و قِيلَ: (لَأَنْ يَرُبَّنِي رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَرُبَّنِي رَجُلٌ مِنْ هَوَازِنَ) . فَالرَّبُّ مصدر مستعار للفاعل، و لا يقال اَلرَّبُّ مطلقا إلا للّه تعالى المتكفّل بمصلحة الموجودات.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه336
رَبُّ كُلِّ شَىْءٍ: مالِكُه، و مُسْتَحِقُّه. و قِيلَ: صاحِبُه.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد10 ، صفحه233
يقالُ: فلانٌ رَبّ هذا الشيء، أي مِلْكه له. و كُل مَن مَلك شيئاً فهو رَبُّه. قال: هو رَبّ الدابّة، و رَبُّ الدّار. و فلانة رَبّة البيت. ابن الأَنباريّ: الرَّبّ: يَنْقسم على ثلاثة أَقْسام: يكون الرَّبُّ: المالك؛ و يكون الرَّبّ: السيِّدُ المُطاع، و يكون الرَّبُّ: المُصْلح.تهذیب اللغة ، جلد15 ، صفحه128
واژۀ - ربّ - در حالت اضافه به خداوند و غير از او به كار مىرود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه29
الرَّبّ: در اصل به معنى تربيت و پرورش است يعنى ايجاد كردن حالتى پس از حالتى ديگر در چيزى تا به حدّ نهائى و تمام و كمال آن برسد. مىگويند - رَبَّهُ و رَبَّاهُ و رَبَّبَهُ: او را تربيت كرد و پرورشش داد. پس - الرّب - مصدر است كه بطور استعاره بجاى فاعل به كار رفته است. الرّب: بطور مطلق جز براى خداى تعالى گفته نمىشود كه او متكفّل مصالح موجودات و آفريدههاست.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه29
ربُّ كلِّ شيءٍ: مالِكُه و مُسْتَحِقُّه; و قيل: صاحبُه. و يقال: فلانٌ رَبُّ هذا الشيءِ أَي مِلْكُه له. و كُلُّ مَنْ مَلَك شيئاً، فهو رَبُّه . يقال: هو رَبُّ الدابةِ، و ربُّ الدارِ، و فلانٌ رَبُّ البيتِ، و هُنَّ رَبَّاتُ الحِجالِ; و يقال: رَبٌّ، مُشَدَّد; و رَبٌ، مخفَّف; و أَنشد المفضل: و قد عَلِمَ الأَقْوالُ أَنْ ليسَ فوقَه رَبٌ، غيرُ مَنْ يُعْطِي الحُظوظَ، و يَرْزُقُ و في حديث أَشراط الساعة: و أَن تَلِدَ الأَمَةُ رَبَّها، أَو رَبَّتَها . قال: الرَّبُّ يُطْلَق في اللغة على المالكِ، و السَّيِّدِ، و المُدَبِّر، و المُرَبِّي، و القَيِّمِ، و المُنْعِمِ; قال: و لا يُطلَق غيرَ مُضافٍ إِلاّ على اللّه، عزّ و جلّ، و إِذا أُطْلِق على غيرِه أُضِيفَ، فقيلَ: ربُّ كذا. قال: و قد جاءَ في الشِّعْر مُطْلَقاً على غيرِ اللّه تعالى، و ليس بالكثيرِ، و لم يُذْكَر في غير الشِّعْر.لسان العرب ، جلد1 ، صفحه399