[عرش خدا] با استفاده از قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السلام ميتوان گفت: عرش موجود خارجى است و از عالم غيب است و مركز دستورات عالم است و رشتۀ تدبير امور جهان بآن منتهى ميشود. و استيلاء بر آن علم بتفصيل جزئيات امور جهان و تدبير كليّۀ جهان هستى است.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه317
عرش: تخت حكومت. در برخی آیات مراد از آن تخت حكومت و سرير سلطنت است. معناى اصل آن رفع است (مجمع ذيل آيۀ 141 انعام) راغب گويد: «عرش در اصل خانۀ سقفدار است جمع آن عروش است...» محل جلوس سلطان باعتبار علوّ عرش ناميده شده. طبرسى در ذيل آيۀ 54 اعراف فرموده: عرش بمعنى سرير است كه فرموده «وَ لَهٰا عَرْشٌ عَظِيمٌ» و بمعنى حكومت است گويند «ثَلَّ عَرْشُهُ » حكومت او زايل شد و بمعنى سقف كه فرموده: «فَهِيَ خٰاوِيَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا » . عبارت صحاح چنين است « اَلْعَرْشُ سَرِيرُ اَلْمُلْكِ وَ عَرْشُ اَلْبَيْتِ سقفه و قولهم ثلّ عَرْشُهُ اى وَهَا أَمْرُهُ و ذهب عزّه». شايد باعتبار ارتفاع كه در معنى آن ملحوظ است بمعنى بنا و داربست تاك آمده در مجمع ذيل آيۀ 259 بقره فرموده: هر بنا عرش است عريش مكه بناهاى آن مىباشد، « عَرَشَ يَعْرِشُ » يعنى بنا كرد، خانه را بواسطۀ ارتفاع بناهايش عريش گويند، سرير را عرش گويند كه از غير آن بلند است. در اقرب الموارد گفته: « عَرَشَ عَرْشاً : بنا بناء من خشب. عَرَشَ البيتَ: بناه. عَرَشَ الكَرْمَ عَرْشاً و عُرُوشاً : رفع دواليه على الخشب». «وَ دَمَّرْنٰا مٰا كٰانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مٰا كٰانُوا يَعْرِشُونَ » اعراف: 137. ممكن است مراد از «مٰا كٰانُوا يَعْرِشُونَ» بناهاى آنان يا فقط چيزهاى سقفدار از قبيل خانهها و داربستها و غيره باشد يعنى آنچه فرعون و قومش مىساختند و آنچه از قصور و داربست ها بالا مىبردند، از بين برديم و تباه كرديم. «وَ أَوْحىٰ رَبُّكَ إِلَى اَلنَّحْلِ أَنِ اِتَّخِذِي مِنَ اَلْجِبٰالِ بُيُوتاً وَ مِنَ اَلشَّجَرِ وَ مِمّٰا يَعْرِشُونَ » نحل: 68. احتمال دارد مراد از «مِمّٰا يَعْرِشُونَ» كندوها باشد كه بدست بشر ساخته مىشود. «وَ هُوَ اَلَّذِي أَنْشَأَ جَنّٰاتٍ مَعْرُوشٰاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشٰاتٍ » انعام: 141. معروشات باغاتى است كه درختان آن بداربست زده شده يعنى خدا آنست كه باغات بداربست زده و غير آنها را بوجود آورده. «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلىٰ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خٰاوِيَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا » بقره: 259. «فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلىٰ مٰا أَنْفَقَ فِيهٰا وَ هِيَ خٰاوِيَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا » كهف: 42. مراد از عروشها ظاهرا سقفهاست گوئى اول سقفها و داربستها افتاده بعد ديوارها و تاكها روى آنها افتاده بود يعنى خانهها بر سقفها و تاكها بر داربستها افتاده بود رجوع شود به «خوى». [عرش خدا] با استفاده از قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السلام مىتوان گفت: عرش موجود خارجى است و از عالم غيب است و مركز دستورات عالم است و رشتۀ تدبير امور جهان بآن منتهى مىشود. و استيلاء بر آن علم بتفصيل جزئيات امور جهان و تدبير كليّۀ جهان هستى است. اينك در اثبات اين مدّعى مىگوئيم: 1 - «وَ تَرَى اَلْمَلاٰئِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ اَلْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ...» زمر: 75 اين آيه روشن مىكند كه عرش شىء محدودى است، اطراف و جوانب دارد، و ملائكه تسبيح كنان در اطراف آن هستند. نمىشود گفت: عرش تمام جهان هستى است زيرا كه ملائكه جزء جهان هستىاند و در حول عرش بودنشان درست نمىشودقاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه316
العَرْش: المُلْك و العِزّ.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد7 ، صفحه4447
العَرْش: السرير.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد7 ، صفحه4446
العرش سرير الملك.مجمع البحرين ، جلد4 ، صفحه142
قيل: هو إشارة إلى مملكته و سلطانه لا إلى مقرّ له يتعالى عن ذلك.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه559
عرش: قال اللّٰه جلّ و عزّ: اَلرَّحْمٰنُ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوىٰ [طه: 5]، و قال في موضع آخر: وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمٰانِيَةٌ [الحَاقَّة: 17]. و روى سفيانُ الثوري عن عَمّار الدُّهْني عن مسلمٍ البَطِين عن سعيد بن جبير عن ابن عباس أنه قال: «الكرسِيُّ موضع القدمين، و العَرْش لا يُقْدر قدره» . و روى أبو العباس عن ابن الأعرابي أنه قال: قال ابن عباس: «العرش مجلس الرحمن» أرسله ابن الأعرابي إرسالاً و لم يُسنده. و حديث الثَّوري متصل صحيح. و العرش في كلام العرب: سرير المَلِك، يدلُّك على ذلك سرير ملكة سبأ، سماه اللّٰه جلّ و عزّ عرشاً فقال: إِنِّي وَجَدْتُ اِمْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَهٰا عَرْشٌ عَظِيمٌ [النَّمل: 23]. . . و جمعه عروش.تهذیب اللغة ، جلد1 ، صفحه263
العَرْش: چيزى است مثل هودج و تخت روان براى زن كه شبيه داربست تاك است. عَرَّشْتُ البئرَ: براى چاه سايبان و عريش ساختم. جايگاه زمامدار هم اعتبار اينكه بر بلندى قرار دارد - عَرْش - ناميده شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه577
عَرْشُ اللّهِ: ما لا يعلمه البشر على الحقيقة إلاّ بالاسم، و ليس كما تذهب إليه أوهام العامّة، فإنه لو كان كذلك لكان حاملا له، تعالى عن ذلك، لا محمولا، و اللّه تعالى يقول: إِنَّ اَللّٰهَ يُمْسِكُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ أَنْ تَزُولاٰ وَ لَئِنْ زٰالَتٰا إِنْ أَمْسَكَهُمٰا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ [فاطر/ 41]، و قال قوم: هو الفلك الأعلى و الكرسيّ فلك الكواكب، و استدلّ بما رُوِيَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «مَا اَلسَّمَوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ فِي جَنْبِ اَلْكُرْسِيِّ إِلاَّ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي أَرْضِ فَلاَةٍ وَ اَلْكُرْسِيُّ عِنْدَ اَلْعَرْشِ كَذَلِكَ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه558
اَلْعَرْشُ: شبهُ هودجٍ للمرأة شبيها في الهيئة بِعَرْشِ الكرمِ، و سمّي مجلس السّلطان عَرْشاً اعتبارا بعلوّه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه558
روي عن ابن عباس أَنه قال: الكرسيّ موضع القدَمين و العَرْش لا يُقدَر قدرُه. و روي عنه أَنه قال: العَرْش مجلِس الرحمن.لسان العرب ، جلد6 ، صفحه313
عَرْشُ اللّٰهِ: چيزى است كه در حقيقت بشر آن را نمىشناسد و نمىداند مگر بوسيلۀ اسم آن و اين چنين نيست كه اوهام و خيالات عامّۀ مردم به آن توجّه كرده و پنداشتهاند، زيرا اگر آنچنان باشد بايستى عرش حامل خداى، كه متعالى از آن است باشد نه محمول. خداى تعالى گويد: (إِنَّ اَللّٰهَ يُمْسِكُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ أَنْ تَزُولاٰ وَ لَئِنْ زٰالَتٰا إِنْ أَمْسَكَهُمٰا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ - 41 /فاطر). قومى گفتهاند - عَرْش همان فلك الأعلى است و كرسى فلك ستارگان و به روايتى كه از رسولاللّٰه(صلّى اللّه عليه و آله) رسيده است استدلال كردهاند كه فرمود «ما السّماوات السّبع و الأرضون السّبع في جنب الكرسيّ إلاّ كحلقة ملقاة في أرض فلاة). (آسمانها و زمين هفتگانه در جنب كرسى نيستند مگر مانند حلقهاى كه در صحرايى فراخ و وسيع افتاده باشد). كرسى هم در برابر عرش آنچنان است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه578
يعنى خداوندى كه بلندمرتبه و صاحب عرش و هر چيزى است كه در حكم آن باشد كه گفته شده اشارهاى است به شكوهمندى و قدرت او نه اينكه اشاره به جايى براى او باشد كه او از اين متعالى است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه580
گفته شده اشارهاى است به شكوهمندى و قدرت او نه اينكه اشاره به جايى براى او باشد كه او از اين متعالى است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه580
العَرْش: سرِيرُ الملك. و فى التنزيل: وَ لَهٰا عَرْشٌ عَظِيمٌ [النمل: 23]. و قد يُستعار لغيره. و عَرْش البارِى تعالى منه، و لا يُحَدَّد. و الجمع أعراش، و عِرَشَة.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد1 ، صفحه361
العَرْش : سرير الملِك، يدلُّك على ذلك سرير ملِكة سَبَإٍ، سمَّاه اللَّه عز و جل عَرْشاً فقال عز من قائل: إِنِّي وَجَدْتُ اِمْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ، وَ لَهٰا عَرْشٌ عَظِيمٌ ; و قد يُستعار لغيره، و عرش الباري سبحانه و لا يُحدُّ، و الجمع أَعراشٌ و عُروشٌ و عِرَشَةٌ .لسان العرب ، جلد6 ، صفحه313