استكبار آنست كه اظهار بزرگى و تكبّر كند با آنكه اهلش نيست.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه74
الاِسْتِكْبَارُ: طلب الترفع و ترك الإذعان للحق.مجمع البحرين ، جلد3 ، صفحه465
اَلاِسْتِكْبَارُ يقال على وجهين: أحدهما: أن يتحرّى الإنسان و يطلب أن يصير كبيرا، و ذلك متى كان على ما يجب، و في المكان الذي يجب، و في الوقت الذي يجب فمحمود. و الثاني: أن يتشبّع فيظهر من نفسه ما ليس له، و هذا هو المذموم، و على هذا ما ورد في القرآن.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه697
الاستكبار: الامتناع عن قبول الحق مُعاندة و تَكَبُّراً.لسان العرب ، جلد5 ، صفحه126
اَلْكِبْرُ و اَلتَّكَبُّرُ و اَلاِسْتِكْبَارُ تتقارب، فالكبر الحالة التي يتخصّص بها الإنسان من إعجابه بنفسه، و ذلك أن يرى الإنسان نفسه أكبر من غيره. و أعظم التّكبّر التّكبّر على اللّه بالامتناع من قبول الحقّ و الإذعان له بالعبادة.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه697
در اين جا مستكبرين در برابر مستضعفين قرار دارند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه294
مستكبرين را با ضعفاء مقابل قرار داده تا هشدارى باشد بر اينكه استكبار آنها از نيروى بدنى و مالى آنها بوده كه ضعيفان فاقد آنند و خود را ناتوان ساختهاند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه293
قابل المستكبرين بالمستضعفين.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه697
قابل المستكبرين بالضّعفاء تنبيها أنّ استكبارهم كان بما لهم من القوّة من البدن و المال.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه697
اِسْتِكْبَار دو وجه دارد؛ اول: اينست كه انسان قصد كند و بخواهد كه بزرگ شود و اگر اين حالت در مورد چيزى كه لازم و واجب مىشود يا در مكان و زمانى كه بزرگى و استكبار در آن واجب است باشد آن استكبار، محمود و پسنديده است. دوم: استكبار در افزون طلبى، و برترىجوئى به طورى كه از نفس و وجود او چيزى كه شايسته او نيست و از آن او نيست آشكار شود كه اين استكبار، مذموم و ناپسند است و بر همين اساس است آياتى كه در قرآن وارد شده است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه292