مراد از قلب چيست؟ آيا همان غدّۀ صنوبرى شكل است كه در سينه قرار دارد و دستگاه تلمبه خون است و در اثر انقباض و انبساطش از طرفى خون را بهمۀ بدن ميرساند و از طرف ديگر آنرا تحويل ميگيرد؟ آيا ظرف اين همه حقائق كه گفته شد اين قلب است؟ ممكن است بگوئيم: نه، اين قلب وظيفهاش فقط جريان دادن خون در بدن و تنظيم آن است و اين كارها مال مغز است و مراد از قلب در قرآن عقل يا نفس و روح است كه ظرف و حامل اين همه چيزها است. . . بيشتر معلومات و دانستههاى انسان از راه چشم و گوش است ديدن و شنيدن در واقع بوسيلۀ مغز انجام ميشود سپس قلب تحت تأثير واقع ميگردد مثلا اول مظلومى را مىبينيم يا مىشنويم آنگاه در قلب خود احساس ناراحتى مينمائيم بجرئت ميتوان گفت: مغز وسيله قلب و راه رساندن اشياء بقلب است و سپس درك و حل و فصل با قلب ميباشد، على هذا مراد از قلب در قرآن چند چيز ميتواند باشد: 1 - قلب معمولى كه بگوئيم محل آنهمه چيز كه قرآن فرموده همين قلب است. 2 - مراد از قلب، باطن و درون انسان است ولى نه همه جاى آن بلكه مركز ثقل بدن كه همان قلب و سينه و نفس است. 3 - مراد از قلب نفس مدركه و روح است. (با تلخیص)قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه27
قلب همان عضو معروف در بدن و تنظيم كننده و جريان دهندۀ خون است كه در سينه قرار گرفته. قرآن مجيد بقلب بيشتر تكيه كرده و چيزهائى نسبت ميدهد كه بيشتر و يا همۀ آنها را امروز بمغز نسبت ميدهند.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه25
[قلب] الإنسان و غيره: معروف.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه5597
روي عن النبي صلّى اللّٰه عليه و سلّم أنه قال: «أتاكم أهل اليَمن، هم أَرَقُّ قلوباً و أليَنُ أفئدة»، فوصَفَ القلوب بالرّقة و الأفئدة باللين. و كأن القلْبَ أخَصُّ من الفؤاد في الاستعمال. و لذلك قالوا: أصبت حبة قلبه و سُويداءَ قلبه . . و قيل: القلوب و الأفئدة قريبان من السواءِ، و كُرِّر ذكرهما لاختلاف لفظيهما تأكيداً. و قال بعضُهم: سمِّي القلب قلباً لتقلبه، و سمي فؤاداً لتحرقه على من يشفق عليه. . . و رأيت من العرب من يُسمِّي لحمةَ القلب بشحمها و حِجابها قَلباً، و رأيت بعضهم يسمُّونه فؤاداً، و لا أنكر أن يكون القَلْب هي العَلَقة السوداء في جَوْفه، و اللّٰه أعلم، لأنَّ قَلْب كل شيء لُبه و خالصه. و قال الليث: جئتُك بهذا الأمر قَلباً، أي: محضاً لا يشُوبُه شيء. و في الحديث: «إنَّ لكلِّ شيءٍ قلباً، وَ قلب القرآن ياسين.تهذیب اللغة ، جلد9 ، صفحه143
القَلْبُ: الفؤاد، مذكر، صَرّح بذلك اللحيانى-و الجمع: أقْلُب، و قُلُوب -الأولى عن اللحيانى.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد6 ، صفحه423
درباره قَلْب انسان گفتهاند به سبب تغيير و دگرگونى حالاتش چنين ناميده شده و از واژه و مفهوم قلب به آنگونه معانى كه اختصاص به روح و علم و شجاعت و غير اينها دارد تعبير مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه238
القَلْبُ: مُضْغةٌ من الفُؤَاد مُعَلَّقةٌ بالنِّياطِ. ابن سيده القَلْبُ الفُؤَاد، مُذَكَّر، صَرَّح بذلك اللحياني، و الجمع: أَقْلُبٌ و قُلوبٌ، الأُولى عن اللحياني.لسان العرب ، جلد1 ، صفحه687
قَلْبُ الإِنْسان قيل: سمّي به لكثرة تَقَلُّبِهِ، و يعبّر بالقلب عن المعاني التي تختصّ به من الرّوح و العلم و الشّجاعة و غير ذلك.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه681