فؤاد: قلب. قلب را از آن فؤاد گويند كه در آن توقّد و دلسوزى هست كه «فأد» بمعنى بريان كردن آمده است بقولى علّت اين تسميه تأثر و تحوّل قلب است كه «فأد» در اصل بمعنى حركت و تحريك است. (اقرب) راغب وجه اول را گفته و نيز قلب را بعلّت تقلّب و تحوّل آن قلب گفتهاند. جمع آن افئده است.قاموس قرآن ، جلد5 ، صفحه142
الفُؤَادُ: القلب، و الجمع الأَفْئِدَةُ، و يقال الأَفْئِدَةُ توصف بالرقة و القلوب باللين، لأن الفُؤَادَ غشاء القلب إذا رق نفذ القول فيه و خلص إلى ما ورائه، و إذا غلظ تعذر وصوله إلى داخله، و إذا صادف القلب شيئا علق به إذا كان لينا.مجمع البحرين ، جلد3 ، صفحه118
اَلْفُؤَادُ كالقلب لكن يقال له: فُؤَادٌ إذا اعتبر فيه معنى اَلتَّفَؤُّدِ، أي: التّوقّد، و جمع الفؤاد: أَفْئِدَةٌ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه646
الفُؤَادُ [دل] مثل قلب است ولى فؤاد به اعتبار معنى افروخته شدن گرما و حرارت در آن است كه اينچنين ناميده شده. تَفَؤُّدٌ يا توقّد يعنى تافتن و داغ شدن، جمع فُؤَاد - أَفْئِدَةٌ - است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه100