سوره توبه
توبه به معنى رجوع و برگشتن است.[1]
مفهوم کلي سوره
قوانين اساسى ارتباطات مسلمانان با مشركان
افشاگرى در مورد حالات روانى و درونى منافقان.[2]
اسامي سوره
توبه، برائت، فاضحه، عذاب، مقشقشه، منقره، بحوث، حافره، مثيره، مبعثره، مخزيه، منکّله، مشرده، مدمدمه.[3]
علت نامگذاري
«سوره توبه»؛ اين نام به آن جهت است كه ذكر توبه در آن بسيار شده مانند آيه: «وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى مَنْ يَشاءُ»[4] و آيه: «فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ[5] » و آيه: «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا[6] ».[7]
«سوره برائت»؛ وجه تسميه بدين نام آن است كه سوره بدين لفظ شروع شده، و همچنين درباره اظهار «برائت» و بيزارى از كفار نازل گشته است. [8]
«سوره فاضحه »؛ (رسوا كننده) سعيد بن جبير گويد: پيش ابن عباس نام سوره توبه را بر زبان جارى كردم گفت: اين سوره فاضحه است، زيرا هم چنان آيات اين سوره درباره آنان (يعني منافقين) پشت سر هم نازل شد تا جايى كه ما ترسيديم نام هيچيك از آنان را نيز باقى نگذارد، و خلاصه بدان جهت آن را بدين اسم ناميدند كه موجب رسوايى منافقين گشت. [9]
«سوره عذاب»؛ و اين را حذيفة ذكر كرده، به خاطر آنكه درباره عذاب كافران نازل گشته است. و عاصم به سندش از حذيفه روايت كرده كه گفته: مردم اين سوره را سوره توبه نامند، ولى سوره عذاب است. [10]
«سوره مقشقشه»(رهاننده)؛ ابن عباس گويد: آن را بدين نام خواندند به خاطر آنكه هر كه بدان ايمان داشته باشد از نفاق و شرك رها گردد زيرا در اين سوره دعوت به اخلاص شده، و در حديث است كه سوره «قل يا ايها الكافرون» و سوره «قل هو اللَّه أحد» را «مقشقشان» مىناميدند، و اين نام به همان خاطر بود كه اين دو سوره انسان را از شرك ميرهاند. [11]
«سوره بحوث»(كاونده)؛ أبو ايوب انصارى وجه تسميه بدين نام را نيز همان كاوش از اسرار منافقان ذكر كرده.[12]
«سوره حافره»(آشكار كننده)؛ چون از روى مقاصد قبلى منافقين پرده برداشته و آنچه در دل مستور ميداشتند آشكار ساخت. و اين نامى است كه حسن براى اين سوره ذكر كرده. [13]
«سوره مثيره»(افشاننده)؛ به خاطر آنكه زشتيها و رسواييهاى منافقان را بر ملا سازد. و اين وجه از قتاده نقل شده است. [14]
«سوره مبعثره»(كاونده)؛ ابن عباس گويد: وجه تسميه بدين نام آنست كه از اسرار درونى منافقان كاوش ميكند. [15]
«سوره مدمدمه»(نابود كننده)؛ چون «دمدم» به معناى هلاكت آمده، اين نام را سفيانبنعيينه ذكر كرده.[16]
«سوره منقره»؛ ابوالشيخ از عبيدبنعمير روايت كرده كه گفت: سوره براءةالمنقره خوانده مىشد زيرا كه از آنچه در دلهاى مشركين بود خبر مىداد.[17]
«سوره مخزيه»؛ بدان جهت که اين سوره خوارکننده کافران ميباشد بدليل آيه «أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرين»
«سوره منکّلة»؛ به خاطر وارد کردن عذاب بر منافقان.[18]
«سوره مشرده»؛ به خاطر طرد منافقان و کافران و از بين بردن جمع شان.[19]
تعداد آيات
سوره توبه صدوبيستونه آيه دارد.[20]
تعداد کلمات
سوره توبه چهارهزارونودوهشت كلمه دارد.[21] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره هاي قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره توبه دههزاروچهارصدوهشتاد حرف دارد.[22] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره هاي قرآن مختلف است)
اهداف و آموزهها
اهداف اساسى كه در سوره توبه پىگيرى شده است عبارتاند از:
الف) بيان قوانين اساسى ارتباطات مسلمانان با مشركان كه شالود? حكومت اسلامى بر آن نهاده شده است؛
ب) افشاگرى در مورد حالات روانى و درونى منافقان و پيروان سست عنصرى كه در لابهلاى صفوف مؤمنان رخنه كرده بودند.[23]
محتوا و موضوعات
از آنجا كه سوره توبه به هنگام اوج گرفتن در جزيرة العرب و پس از درهمشكستهشدن آخرين مقاومت مشركان نازل گرديده، محتواى آن داراى اهميت ويژه و فرازهاى حساسى است.
قسمت مهمى از آن پيرامون باقيمانده مشركان و بتپرستان و قطع رابطه با آنها، و الغاء پيمانهايى است كه با مسلمانان داشتند به خاطر نقض مكرر اين پيمانها از طرف آنان تا بقاياى بت پرستى براى هميشه از محيط اسلام برچيده شود.
و از آنجا كه با گسترش اسلام و درهمشكستهشدن صفوف دشمنان عدهاى تغيير چهره داده، خود را در صفوف مسلمانان جاى دادند، تا در فرصت مناسب به اسلام ضربه كارى زنند، قسمت مهم ديگرى از اين سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن مىگويد، و به مسلمانان شديدا هشدار مىدهد و نشانههاى منافقان را برمىشمرد.
بخش ديگرى از اين سوره پيرامون اهميت جهاد در راه خدا است، زيرا در اين موقع حساس غفلت از اين موضوع حياتى باعث ضعف و عقبنشينى و يا شكست مسلمانان مىشد.
بخش مهم ديگرى از اين سوره به عنوان تكميل بحثهاى گذشته از انحراف اهل كتاب (يهود و نصارى) از حقيقت توحيد، و انحراف دانشمندانشان از وظيفه رهبرى و روشنگرى سخن مىگويد.
و نيز در آيات ديگرى به تناسب بحثهاى مربوط به جهاد، مسلمانان را به اتحاد و فشردگى صفوف دعوت مىكند و متخلفين يعنى افراد سست و تنبلى كه به بهانههاى مختلف شانه از زير بار وظيفه جهاد تهى مىكردند شديدا سرزنش و ملامت و به عكس از مهاجرين نخستين و ساير مؤمنان راستين مدح و ستايش مىكند. و از آنجا كه جامعه گسترده اسلامى در آن روز نيازهاى مختلفى پيدا كرده بود، كه مىبايست بر طرف گردد، به همين مناسبت بحثى از زكات، و پرهيز از تراكم و كنز ثروت، و لزوم تحصيل علم، و وجوب تعليم افراد نادان را ياد آور مىشود.
علاوه بر مباحث فوق، مباحث ديگرى مانند داستان هجرت پيامبر صلياللهعليهوآله، مساله ماههاى حرام كه جنگ در آن ممنوع است، موضوع گرفتن جزيه از اقليتها و امثال آن به تناسب مطرح گرديده است.[24]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
بهرهمندي از شفاعت پيامبر صلياللهعليهوآله؛
ابىّبنكعب از رسول خدا صلىاللهعليهوآله روايت كرده كه فرمود: هر كه سوره انفال و برائت را بخواند من شفيع او ميشوم ... تا به آخر حديث كه در آغاز سوره انفال تمامى آن ذكر شد.
نزول با همراهي فرشتگان؛
ثعلبى به سند خود از رسول خدا صلىاللهعليهوآله روايت كرده كه فرمود: قرآن آيه آيه و حرف حرف نازل شد جز سوره برائت و قل هو اللَّه احد كه آن دو با هفتاد صف از فرشتگان (يكجا) بر من نازل شد و هر كدام ميگفتند: اى محمد در مورد نسب خدا به نيكى سفارش كن.[25]
محل نزول
سوره توبه اين سوره تمامى آن در مدينه نازل شده، و برخى گفتهاند: جز دو آيه آن- يعنى آيه: «لَقَدْ جاءَكُمْ ...» تا آخر سوره.[26]
زمان نزول
مفسران آغاز نزول سوره توبه را در سال نهم هجرى مىدانند، و مطالعه آيات آن نشان مىدهد كه قسمتى از آن پيش از جنگ تبوك و قسمتى پس از مراجعت از جنگ نازل شده است، و بيستوهشت آيه آغاز اين سوره به وسيله على عليهالسلام در مراسم حج به مردم ابلاغ شد.[27]
فضاي نزول
با مراجعه به موضوعات مطرح شده در سوره توبه و نيز با توجه به روايات اسبابالنزول و سير? نبوي ميتوان يقين پيدا کرد که اين سوره در سال نهم هجري نازل شده است، قسمتي از آيات اين سوره پيش از جنگ تبوک و قسمتي ديگر به هنگام آمادگي و عزيمت به جنگ و بخشي پس از مراجعت از آن نازل شدهاند. آيات ابتدايي سوره نيز قبل از ايام حج سال نهم هجري فرود آمدهاند. پس از فتح مکه در سال هشتم هجري و از بين رفتن قدرت قريش و در پي شکست سپاه هوازن و ثقيف که از قبايل قدرتمند جزيرةالعرب در آن زمان به شمار ميآمدند، اسلام يگانه قدرت حاکم جزيرةالعرب گرديد و حکومت قدرتمند اسلامي در سراسر شبه جزيره تشکيل شد. به همين خاطر در اين سوره احکام نهايي اسلام و نحوه تعامل مسلمانان با کفار و منافقين و احکام مربوط به مجتمعهاي اسلامي ذکر شده است.[28]
ترتيب در مصحف
سوره توبه در ترتيب فعلى قرآن نهمين سوره قرآن به شمار مي آيد.[29]
ترتيب بر اساس نزول
سوره توبه صدوچهاردهمين سوره نازله بر اساس ترتيب نزول مي باشد و بعد از سوره مائده نازل شده است.[30] (لازم به ذکر است اقوال در ترتيب نزول سوره ها مختلف است)
ارتباط با سوره قبلي
چون خداى سبحان سوره انفال را به وجوب برائت و بيزارى جستن از كفار ختم كرد سوره توبه را به اين مطلب افتتاح فرمود كه خداى تعالى و رسول او نيز از آنان بيزارند همانطور كه مسلمانان را بر بيزارى از آنان دستور فرموده است.[31]
ويژگي
سوره توبه تنها سوره قرآن كريم است كه با «بسم الله الرحمن الرحيم»، آغاز نمىشود، در اين سوره شانزده آيه دربار? توبه است.[32]
برخي از مفسران (مانند ابي بن کعب) معتقدند که سوره توبه چون دنبال سوره انفال است هر دو يك سوره بحساب آيند، زيرا سوره انفال در ذكر پيمانها است و اين سوره در رفع پيمانها است.[33]
سوره توبه جزو سور مئين (صد آيه اي ها) است ابن قتيبه مي گويد سور مئين سوره هايي هستند که بعد از سور طوال آمده اند علت نامگذاري اين سوره ها به مئين نزديک بودن تعداد آيه هاي اين سوره ها به عدد صد مي باشد.[34] گفته شده اين سوره ها عبارتند از «بني إسرائيل، كهف، مريم، طه، أنبياء ، حج و مؤمنون».[35] برخي ديگر نيز سور مئين را سوره هاي «توبه، نحل، هود، يوسف، کهف، بني اسرائيل، انبياء، طه، مؤمنون، شعراء و صافات» ذکر کرده اند.[36]
همچنين بنا بر قول برخي از مفسران اين سوره [به همراه سوره انفال] يکي از هفت سوره طولاني قرآن (سبع طوال) مي باشد. اقوال در سبع طوال هم مختلف است به گفته بعضي سوره هاي بقره، آل عمران، نساء، مائدة، انعام، اعراف و أنفال به همراه توبه را سبع طوال مي گويند ولي برخي ديگر هفتمي را يونس مي دانند و معتقدند که انفال و توبه جزو آنها نيست (اين قول سعيد بن جبير مي باشد)[37]
روايت از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سورههاى مئين را به جاى انجيل و سورههاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سورههاى مفصّل فزونى بخشيد. [38]
سوره توبه آخرين سوره نازله بر پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد و بنابر برخي اقوال آخرين سوره کامل نازل شده مي باشد.[39]
[1]قاموس قرآن، ج1، ص 285
[2]تفسير قرآن مهر، ج8، ص 137
[3]الإتقان فى علوم القرآن، ج1، ص 197 و 198
[4]آيه 15.
[5]آيه 74.
[6]آيه 118.
[7]ترجمه مجمعالبيان، جلد 11، ص 3
[8]همان
[9]همان
[10]همان
[11]همان
[12]همان
[13]همان
[14]همان، ص4
[15]همان، ص4
[16]همان، ص4
[17]ترجمه الإتقان فى علومالقرآن، ج1، ص 193
[18]تفسير مقتنيات الدرر، ج5، ص 110
[19]تفسير القاسمي المسمى محاسن التأويل، ج5، ص 343
[20]الكشف و البيان، ج5، ص 5
[21]همان
[22]همان
[23]تفسير قرآن مهر، ج8، ص 140
[24]تفسير نمونه، ج7، ص 273
[25]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج11، ص 5
[26]همان
[27]ر. ك تفسير نمونه، ج 7، ص 271
[28]فى ظلال القرآن، ج3، ص 1564 با اندکي تغيير در ترتيب مطالب
[29]تفسير قرآن مهر، ج8، ص 139
[30]التمهيد في علوم القرآن، ج1 ص 136
[31]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج11، ص 5
[32]تفسير قرآن مهر، ج8، ص 140
[33]ترجمه تفسير مجمع البيان، ج11، ص: 5
[34]زاد المسير فى علم التفسير، ج4، ص 141
[35]دراسة حول القرآن الکريم، ص ??
[36]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص313
[37]المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ج3، ص 373 ، مفاتيح الأسرار و مصابيح الأبرار، ج1، ص 30، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج1، ص 34
[38]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج1، ص 34
[39]همان