سوره مرسلات
مرسلات جمع مرسله به معني فرستاده شده.[1]
مفهوم کلي سوره
اسامي سوره
مرسلات، عرف.[3]
علت نامگذاري
«سوره مرسلات» و «سوره عرف»؛ هر دو نام اين سوره از آيه اول آن که قسم خداوند است به ارسال فرشتگان پيدرپي گرفته شده است.[4]
تعداد آيات
سوره مرسلات پنجاه آيه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره مرسلات صدوهشتادويك كلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره هاي قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره مرسلات هشتصدوشانزده حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره هاي قرآن مختلف است)
اهداف و آموزه ها
مهمترين محور سوره مرسلات واقعه رستاخيز و مقدمات و حالات افراد در آن روز است.[8]
محتوا و موضوعات
بيشترين مطلبى كه در سوره مرسلات مطرح شده است، مسائل مربوط به قيامت و تهديد و انذار مكذبان و منكران است.
در مرحله بعد سرگذشت غمانگيز اقوام گنهكار پيشين؛
در مرحله سوم گوشهاى از ويژگيهاى آفرينش انسان؛
در مرحله چهارم قسمتى از مواهب الهى در زمين؛
در مرحله پنجم قسمتهايى از عذاب تكذيبكنندگان را شرح مىدهد.
همچنين در هر مرحله اشارهاى به مطلبى بيدارگر و تكاندهنده كرده، و به دنبال آن اين آيه را تكرار مىكند، و حتى در بخشى از آن به نعمتهاى بهشتى كه نصيب پرهيزگاران شده اشاره نموده تا انذار را با بشارت بياميزد و تهديد را با تشويق.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيامبر صلياللهعليهوآله روايت نموده كه: «هر كه سوره مرسلات را قرائت كند براي او نوشته ميشود كه از مشركين نيست».
از امام جعفر صادق عليهالسلام روايت شده كه فرمود: «هر كس سوره مرسلات را قرائت كند خداوند آشنايى و شناسايى و معرفت بين او و حضرت محمد صلىاللهعليهوآله قرار دهد».[10]
محل نزول
سوره مرسلات در مكه بر پيامبر صلىاللهعليهوآله نازل شده است.[11]
زمان نزول
تاريخ نزول سوره مرسلات ما بين هجرت مسلمين به حبشه و اسراء است و بعد از سوره همزه نازل شده است.[12]
فضاي نزول
سوره مرسلات درصدد اثبات معاد و تهديد منكرين آنست و آيه وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ده بار در آن تكرار شده است، در اين سوره با پنج يا شش طريق به وقوع قيامت استدلال شده[13] و آخرت نيكوكاران و بدكاران به طرز مخصوصى ترسيم گشته است، اين مطلب حاكى است كه در وقت نزول آن، مسأله قيامت شديدا از طرف مشركان انكار شده و آن را افسانه حساب مىكردهاند، شأن نزول سوره نيز همين مطلب است.[14]
ترتيب در مصحف
سوره مرسلات هفتادوهفتمين سوره در چينش كنونى قرآن به شمار مي آيد.[15]
ترتيب بر اساس نزول
سوره مرسلات سىوسومين سوره در ترتيب نزول مي باشد و بعد از سوره همزه نازل شده است.[16] (لازم به ذکر است اقوال در ترتيب نزول سوره هاي قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلي
چون خداوند سبحان سوره دهر را به ذكر قيامت و آنچه براى ستمكاران در آن آماده نموده پايان داد سوره مرسلات را به مثل آن افتتاح نموده است.[17]
ويژگي
سوره مرسلات از سور مفصلات مي باشد[18] ابن قتيبه مي گويد: ... مفصلات سوره هاي کوچکي هستند که بعد از سور مثاني آمده اند اينکه چرا اين سوره ها را مفصل ناميده اند به خاطر کوتاه بودن آنها و اينکه بسيار به واسطه بِسْمِ اللّ?هِ الرَّحْم?نِ الرَّحِيمِ از يكديگر جدا شدهاند. [19]
روايتى است كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سورههاى مئين را به جاى انجيل و سورههاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سورههاى مفصّل فزونى بخشيد.[20]
از امتيازات [و ويژگي هاي] سوره مرسلات اين است كه آيه وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ده بار در آن تكرار شده، و هر بار به دنبال مطلب تازهاى آمده است.
بعد از ذكر سوگندهايى، از قيامت و حوادث سنگين و سخت رستاخيز خبر مىدهد، و به دنبال آن همين آيه را ذكر مىكند، و مىگويد: واى بر تكذيبكنندگان در آن روز.[21]
در روايتي ابوبکر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض مي کند يا رسول الله پيري چه زود به سراغ شما آمد. حضرت در جواب فرمودند: «شيّبتنى سورة هود و الواقعة و المرسلات و عمّ يتسائلون و اذا الشّمس كوّرت»: اين پنج سوره مرا پير گردانيد.[22]
[1]قاموس قرآن، ج3، ص: 90
[2]تفسير قرآن مهر، ج21، ص: 383
[3]همان، ص 385
[4]همان
[5]الكشف و البيان، ج10، ص108
[6]همان
[7]همان
[8]تفسير قرآن مهر، ج21، ص 385
[9]تفسير نمونه، ج25، ص 391
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج26، ص 193
[11]همان
[12]حجةالتفاسير و بلاغالإكسير، مقدمهاول، ص 32
[13]طرز استدلال آن ست كه خدايى كه اين نظمها را به وجود آورده قدرت ايجاد معاد را دارد.
[14]تفسير احسنالحديث، ج12، ص 4
[15]تفسير قرآن مهر، ج21، ص 385
[16]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص 136
[17]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج26، ص 193
[18]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص313
[19]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج1، ص 34
[20]همان
[21]تفسير نمونه، ج25، ص 391
[22]زبدة التفاسير، ج7، ص343