سوره قصص
قصص به معني سرگذشت، تعقيب و نقل قصّه مي باشد.[1]
مفهوم کلي سوره
قدرتنمايى خدا در صحنهى شركزدايى؛
معجزات موسى عليهالسلام در مبارزه با كافران؛
ماجراى موسى و دختران شعيب؛
داستان قارون زراندوز.[2]
اسامي سوره
قصص، موسي، فرعون.[3]
علت نامگذاري
«سوره قصص»؛ سبب نامگذارى اين سوره به قصص آن است كه واژهى «قَصّ» در آي? بيستوپنجم به كار رفته است، و مربوط به بازگو كردن داستان زندگى و مبارزات موسى عليهالسلام براى شعيب پيامبر است.[4]
«سوره موسي»؛ به خاطر اينکه قصه حضرت موسي عليهالسلام از زمان ولادتش تا نبوت و مبارزاتش در اين سوره نقل شده است. البته اشتهار سوره طه به سوره موسي بيشتر از اين سوره است.
«سوره فرعون»؛ به خاطر اينکه خداوند در آيه سوم اين سوره مي فرمايد که: خبر موسي و فرعون را در اين سوره نقل ميکنيم و جريان ظلم و ستم و ادعاي خدايي فرعون و مبارزه حضرت موسي عليهالسلام با او را تا موقع هلاکتش نقل ميکند.
تعداد آيات
سوره قصص هشتادوهشت آيه دارد.[5]
تعداد کلمات
سوره قصص هزاروچهارصدوچهلويک کلمه دارد.[6] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد کلمات سوره هاي قرآن مختلف است)
تعداد حروف
سوره قصص پنجهزاروهشتصد حرف دارد.[7] (لازم به ذکر است اقوال در تعداد حروف سوره هاي قرآن مختلف است)
اهداف و آموزهها
در سوره قصص اهداف اساسى زير به چشم مىخورد:
نفى شرك و مبارزه با مشركان؛
اثبات قدرت خدا در نگهبانى و پشتيبانى از مؤمنان.[8]
محتوا و موضوعات
بخش اول سوره قصص و مخصوصا در آغازش نويد حكومت حق و عدالت را براى مستضعفين و بشارت در هم شكستن شوكت ظالمان را بازگو مىكند، بشارتى آرامبخش و قدرت آفرين. مىگويند بنى اسرائيل تا آن زمان كه رهبر و پيشوايى نداشتند و در زير چتر ايمان و توحيد قرار نگرفته بودند و فاقد هر گونه حركت و تلاش و كوشش منسجم و متحدى بودند زنجير اسارت و بردگى را در گردن داشتند، اما به هنگامى كه رهبر خود را يافتند و قلب خود را به نور علم و توحيد روشن نمودند، چنان بر فرعونيان تاختند كه حكومت را براى هميشه از دست آنها بيرون آورده و خود را آزاد نمودند.
بخش ديگرى از اين سوره را داستان قارون آن مرد ثروتمند مستكبر را كه تكيه بر علم و ثروت خود داشت بازگو مىكند كه بر اثر غرور، سرنوشتى همچون سرنوشت فرعون پيدا كرد. او در آب فرو رفت و اين در خاك، او تكيه بر قدرت نظامى و حكومت داشت و اين تكيه بر ثروت. تا روشن شود نه ثروتمندان مكه و نه قدرتمندان مشرك در آن سرزمين و نه بازيگران سياسى آن محيط توانايى دارند كه در برابر اراده اللَّه كه به پيروزى مستضعفان بر مستكبران تعلق گرفته كمترين مقاومتى نشان دهند.اين بخش در اواخر سوره آمده است. و ميان اين دو بخش درسهاى زنده و ارزندهاى از توحيد و معاد، و اهميت قرآن، و وضع حال مشركان در قيامت، و مساله هدايت و ضلالت، و پاسخ به بهانه جوييهاى افراد ضعيف، آمده است كه در حقيقت نتيجهاى است از بخش اول و مقدمهاى براى بخش دوم است.[9]
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنكعب از پيغمبر صلياللهعليهوآله روايت كرده است كه «هر كه سوره قصص را بخواند ده حسنه به عدد كسانى كه موسى را تصديق و تكذيب كردند به او داده ميشود و فرشتهاى در آسمان و زمين نميماند مگر اينكه براى او شهادت ميدهد كه او براستى ميگفت: همه چيز تباه ميشود جز ذات خداوند».[10]
محل نزول
سوره قصص در مكه نازل شده است.[11]
زمان نزول
زمان نزول سوره قصص را بعد از هجرت ياران پيامبر به حبشه و قبل از معراج پيامبر گفتهاند.[12]
فضاي نزول
به هنگام نزول سوره قصص، مؤمنين در مكه از دست ستمگران و اهل شرك سخت در فشار و شكنجه بودهاند كه خدا با پيش كشيدن يكى از ناموسهاى خلقت آنها را اطمينان خاطر داده كه اين سختىها زود گذر است. به نظر مىآيد غرض از نزول سوره قصص تسليت و اطمينان دادن به حضرت رسول و مؤمنان است كه بالاخره پيروز خواهيد شد، غلبه با شماست، چنان كه اين مطلب درباره موسى و بنى اسرائيل به وقوع پيوسته است.
در اين سوره مىخوانيم فرعون بنى اسرائيل را سخت در عذاب مىكشيد، پسرانشان را مىكشت، دخترانشان را زنده مىگذاشت، خدا مىخواست بنىاسرائيل را جانشين فرعونيان گرداند، موسى به وضع مرموزى طبق نقشه خدايى از قتل نجات مىيابد و در كاخ فرعون و زير نظر او تربيت مىشود، آن گاه از مصر فرار كرده به «مدين» مىرود، سپس در حالى كه به نبوت رسيده بود به مصر مراجعت مىفرمايد، فرعون و فرعونيان را منكوب مىكند بنىاسرائيل را نجات مىدهد، آن گاه مقدارى از حالات مشركان كه در مقابل قرآن مجيد و دعوت اسلامى موضع مىگرفتند نقل شده و حقائقى از نظام متقن جهان راجع به سير توحيدى بيان مىگردد.
در آخر سوره نتيجه گيرى مىكند كه خدا تو را حتما به مكه باز خواهد گردانيد، چنان كه اميد نداشتى پيامبر شوى پيامبرت كرد وكتاب بر تو نازل نمود. سپس به سوى پروردگارت دعوت كن و مطمئن فتح و پيروزى و فرج خدايى باش. ناگفته نماند: علت نزول اين سوره همان است كه گفته شد ولى بايد بدانيم كه آن علّت سبب نزول يك واقعيت ابدى گرديده كه جزئى از نظام متقن اين جهان است. پيوسته بوده و خواهد بود منحصر به زمان و مكان مخصوصى نيست.[13]
ترتيب در مصحف
سوره قصص در چينش كنونى قرآن بيستوهشتمين سوره به شمار مىآيد.[14]
ترتيب بر اساس نزول
سوره قصص چهلونهمين سوره در ترتيب نزول است و بعد از سوره نمل نازل شده است.[15] (لازم به ذکر است اقوال در ترتيب نزول سوره هاي قرآن مختلف است)
ارتباط با سوره قبلي
نظر به اينكه در خاتمه سوره نمل در باره تلاوت قرآن سخن گفت، در سوره قصص بيان مىكند كه از داستان موسى و فرعون براى مردم ميخواند.[16]
ويژگي
سوره قصص با حروف مقطعه (طسم) آغاز شده و از سور طواسين است ابن مردويه از انس روايت کرده است که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:«خداوند از رائيات تا طواسين را به جاي انجيل به من عطا کرده است.»[17] (رائيات سوره هايي هستند که با «الر» و طواسين سوره هايي هستند که با «طس» و «طسم» شروع شده اند)
همچنين سوره قصص از سور مثاني مي باشد مثاني سوره هايي هستند که بعد از سور مئين قرار گرفته اند و زير صد آيه دارند مانند اينکه سور مئين مبادي باشند و توالي آن مثاني آن فرض شده اند.[18]
سوره هاي مثاني عبارتند از: احزاب و حجّ و قصص و نمل و نور و انفال و مريم و عنکبوت و روم و يس و فرقان و حجر و رعد و سبأ و فاطر و إبراهيم و ص و محمد و لقمان و زمر.[19]
روايتى است كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سورههاى مئين را به جاى انجيل و سورههاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سورههاى مفصّل فزونى بخشيد.[20]
تمام آيات سوره قصص، غير از پنج مورد،[21] به «نون» ختم مىشود.[22]
[1]قاموس قرآن، ج6، ص 11
[2]تفسير قرآن مهر، ج15، ص 247
[3]همان، ص 249
[4]همان
[5]الكشف و البيان، ج7، ص 232
[6]همان
[7]همان
[8]تفسير قرآن مهر، ج15، ص 250
[9]تفسير نمونه، ج16، ص 5-4
[10]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج18، ص 154
[11]مجمع البيان في تفسير القرآن، ج7، ص 373
[12]تفسير قرآن مهر، ج15، ص 249
[13]تفسير أحسنالحديث، ج8، ص 4
[14]تفسير قرآن مهر، ج15، ص 249
[15]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص 137
[16]ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج18، ص 154
[17]فتح القدير، ج2، ص 479
[18]زاد المسير فى علم التفسير، ج4، ص 141
[19]التمهيد في علوم القرآن، ج1، ص 313
[20]جامع البيان فى تفسير القرآن، ج1، ص 34
[21]آيات 16، 22، 23، 24 و 79
[22]تفسير قرآن مهر، ج15، ص 250