أسود بن عبد أسود(أسد)
گروه‌ها: اشخاص

اسود بن عبد اسود(اسد)

أسْوَد بن عَبْد الاسَد بن هِلال: از قريش، تيره بنى مخزوم .

وى از طرف پدر، برادر ابوسلمه و مادرش از قبيله كنده [1] است. اسود بر خلاف ابوسلمه كه مادرش از بنى هاشم بود[2] نه تنها به پيامبر ايمان نياورد، بلكه در مخالفت با او كوشيد.

نام وى در شمار استهزا كنندگان پيامبر صلى الله عليه و آله به ثبت رسيده است.[3] در ايّام حجّ او با ديگر مخالفانِ پيامبر در مبادى ورودى مكّه مى ايستادند تا از ارتباط ديگران با آن حضرت مانع شوند.[4] اسود در جنگ بدر اوّلين كشته از سپاه مشركان بود. چون نگاه او به حوض آب ذخيره مسلمانان افتاد سوگند ياد كرد كه يا از آن بنوشد يا آن را ويران كند. بدين منظور كوشيد؛ امّا حمزه در برابر وى قرار گرفت و پاى او را قطع كرد. اسود همچنان در پى تحقق عهد خويش، به پيش رفت و ديوار حوض را با پاى ديگر خود ويران كرد و در نهايت در درون حوض به دست حمزه كشته شد.[5] مرگ او غيرت و شجاعت عتبه، و برادرش شيبه و فرزندش وليد را برانگيخت و از لشكر جدا شده، مبارز طلبيدند.[6]

اسود مردى تندخو و بد اخلاق بود.[7] مفسران گاه تقابل كفر و ايمان را به صورت مقايسه اى ميان او و برادرش ابوسلمه مطرح كرده اند، چنان كه نمونه اى از آن را ذيل آيه 32 كهف/ 18 و آيات 19- 25 حاقّه/ 69 و 9- 10 انشقاق/ 84 مى بينيم.

بر پايه روايتى، زنى كه در مدينه مرتكب دزدى شد و پيامبر به رغم شفاعت برخى اصحاب، دست او را قطع كرد، فاطمه دختر اسود بوده است.[8]

اسود در شأن نزول:

1. بنا به نقل كلبى آيه 32 كهف/ 18: «واضرِب لَهُم مَثَلًا رَجُلَينِ جَعَلنا لِاحَدِهِما جَنَّتَينِ مِن اعنبٍ ... برايشان داستان دو مردى را بيان كن كه به يكى از آن دو، دو بوستان از انگورها داديم ...» درباره او و برادرش ابوسلمه نازل شده است [9] ، درحالى كه منابع، اطلاعاتى درباره باغهاى انگورِ اسود ارائه نمى دهد. بنابه روايت ابن عباس آيه درباره عيينه و سلمان نازل شده و خداوند اين دو را به برادرانى از بنى اسرائيل تشبيه كرده كه يكى از آنها بر اثر ثروت اندوزى، نسبت به خدا كفر ورزيد. در برخى منابع نيز مراد از «رَجُلين» پيامبر و اهل مكه يا هر مؤمن و كافرى دانسته شده [10] كه در اين صورت آيه نمادين خواهد بود.

2. بنا به نقل ابن عباس و ضحاك آيات 19 و 25 حاقّه/ 69[11] و 7 و 10 انشقاق/ 84[12] كه از واگذارى نامه اعمال به مؤمنان و كافران سخن مى گويد در شأن اسود و ابوسلمه است.

3. بنا به روايت مقاتل، آيه 40 نبأ/ 78: «و يَقولُ الكافِرُ يلَيتَنى كُنتُ تُربًا» درباره اسود نازل شده است.[13]

4. بنا به روايتى از ابن عباس، مراد از انسان در آيات «وَ قالَ الانسنُ ما لَها» (زلزله/ 99، 3) و «انّ الانسنَ لَكَفور» (حجّ/ 22، 66) اسود است [14] كه نسبت به نعمتهاى الهى كفران كرد و با مشاهده قيامت نگرانى و تحيّر خود را ابراز خواهد كرد.

5. ذيل آيه 51 صافّات/ 37: «قالَ قائلٌ مِنهم انّى كانَ لى قَرين» از اسود سخن به ميان آمده و قائل، او شمرده شده است.[15]

6. برخى او را از مصاديق «مقتسمين» دانسته اند؛ يعنى آنان كه مسير ورودى مكّه را براى جلوگيرى از ارتباط ديگران با پيامبر صلى الله عليه و آله، بين خود قسمت كرده بودند، كه در آيه 90 حجر/ 15 خداوند درباره كيفر آنان سخن دارد.[16]

منبع:اعلام القرآن[17] ، ج 2، صص155-157

 

[1] . انساب الاشراف، ج 10، ص 4308

[2] . الاستيعاب، ج 4، ص 244

[3] . جمهرة انساب العرب، ص 144

[4] . المحبر، ص 160

[5] . المغازى، ج 1، ص 68؛ البداية والنهايه، ج 3، ص 214؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 24

[6] . البداية والنهايه، ج 3، ص 214

[7] . همان؛ الثقات، ج 1، ص 166؛ السيرة النبويه، ج 2، ص 624

[8] . جمهرة انساب العرب، ص 144؛ الطبقات، ج 8، ص 206

[9] . تفسير قرطبى، ج 10، ص 259؛ تفسير سمرقندى، ج 2، ص 298؛ كشف الاسرار، ج 5، ص 688

[10] . تفسير قرطبى، ج 10، ص 259

[11] . تفسير سمرقندى، ج 3، ص 399؛ تفسير قرطبى، ج 18، ص 175

[12] . تفسير قرطبى، ج 19، ص 179

[13] . همان، ص 123

[14] . التفسير الكبير، ج 23، ص 63؛ تفسير قرطبى، ج 12، ص 62؛ ج 20، ص 101

[15] . تفسير قرطبى، ج 10، ص 259

[16] . المحبر، ص 160

[17] . فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، 3جلد، مؤسسة بوستان كتاب - قم، چاپ: اول، 1385.