ریسمان
گروه‌ها: اثاث

ريسمان

حَبل، در لغت به معنی ريسمان بوده و جمع آن حِبال است. به ريسمان و كمند صيّاد حباله گويند که جمع آن حبائل است. به كمندهاى شيطان نیز كه وسوسه ها و اغواهاى اوست حبائل شيطان گويند.

کاربرد واژه «حبل» در قرآن:

ريسمان؛ «فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ»[1] ، «فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ»[2]

دين خدا؛ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»[3] شايد علّت اين تسميه آنست كه دين واسطه بين خدا و مردم است چنانكه به قرآن مجيد از آن جهت حبل گفته اند. به دين و قرآن و امامان و پيامبران آنگاه كه حبل اللَّه گفته شود مراد آنست كه واسطه ميان خدا و خلق اند و سبب نجات از گمراهى اند.

عهد؛ «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ»[4] آيه شريفه در باره اهل كتاب از يهود است به نظر راغب «حبل» در آيه به معنى عهد است؛ يعنى كافر به دو عهد محتاج است يكى از جانب خدا و آن اهل كتاب بودن است و گرنه در دين خود آزاد نمي شود و ديگرى از مردم كه اين عهد و قول را به آنها بدهند. از آيه بدست مي آيد كه در صورت بودن دو حبل، ذلّت از آنها برداشته مي شود.

رگ قلب؛ «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[5] راغب گويد: وريد رگى است متّصل به كبد و قلب و جريان خون در آن ست. نا گفته نماند: رگهاى بدن را به شريان و وريد تقسيم كرده اند شريان آنهاست كه خون را از قلب به بدن مي برند و وريد آنهاست كه آنرا از بدن به قلب باز مي گردانند به نظر مي آيد كه در آيه شريفه مطلق رگ مراد است اعمّ از شريان و وريد.

منبع: قاموس قرآن، ج 2، ص99 ؛ با تصرف

 

[1] . در گردن او ريسمانى است از ليف خرما. مسد/5

[2] . پس ريسمانها و عصاهاى خود را انداختند. شعراء/44

[3] . آل عمران/103

[4] . آل عمران/112

[5] . ق/16