سکه نقره(درهم)

دِرْهَم

درهم، نقره سكّه دار است كه با آن معامله مي كنند.(قول راغب اصفهانی) جمع آن دَراهِم می باشد.

ظهور اسلام در زمان حاكميتِ نظامِ پولىِ دو فلزى بود. البته داد و ستد پاياپاى و داد و ستد با وزن طلا و نقره نيز در آن زمان رواج داشت.[1] بر اساس روايات تاريخى، ساكنان حجاز بيشتر با دينارهاى رومى (هرقلية[2] ) و درهمهاى ساسانى (بغلية) معامله مى كردند.[3] در كاوشهاى باستان شناسى نيز تاكنون سكه اى يافت نشده كه در حجاز ضرب شده باشد[4] ؛ همچنين سكه هاى يمنى نيز در معاملات آنها رواج داشت و احتمالًا با پولهاى حبشه نيز معامله مى كردند. اين مسئله ناشى از روابط تجارى آنها با شام، عراق، يمن و حبشه بود.[5]

در تعيين وزن دقيق درهم و دينار بين دانشمندان و راويان اسلامى اختلاف فراوانى است، هرچند عرب جاهلى غالباً با وزن كردن سكه ها معاملات خود را انجام مى دادند و مثقال و قيراط و جو معيارهاى شناخته شده اى براى آنها بود.[6] اين رويه در دوره اسلامى نيز تداوم يافت و پيامبر اسلام نيز اين اوزان را تأييد كرده [7] و احكام خمس و زكات را بر پايه آنها و نه بر اساس تعداد درهم و دينار بنيان نهاد.

تلاشهايى از سوى خلفا در ايجاد پول اسلامى و تحديد وزن دقيق دينار و درهم صورت گرفت؛ ولى تنها در زمان عبدالملك اموى سكه هاى بيگانه به طور كلى جمع شد و سكه اسلامى رواج يافت.[8]

دينار و درهم جداى از اينكه در مورد سكه هاى طلا و نقره به كار مى رفتند، دو واحد وزنى نيز شمرده مى شدند.[9] عرب دينار ودرهم را «عين» و «ورق» نيز مى ناميد. دينار را به سبب ساخته شدن از طلاى ناب، عين مى ناميدند[10] و ورق صفت مشبهه از ماده «و ر- ق» به معناى هر شيى ء صاف و گسترده است.[11]

بين لغت شناسان مشهور است كه واژه «دينار» غير عربى و از واژگان دخيل فارسى است [12] ، هرچند برخى نيز براى آن ريشه عربى قائل شده اند[13] و گروهى نيز آن را مشترك ميان فارسى و عربى پنداشته اند.[14] ريشه شناسان منشأ اين واژه را يونانى دانسته اند و در اينكه اين واژه به طور مستقيم به عربى وارد شده باشد، ترديد دارند. گمان مى رود كه اين واژه ابتدا به آرامى و سپس به عربى وارد شده باشد.[15]

اين اختلاف درباره درهم نيز وجود دارد؛ واژه «درهم» را نيز دخيل [16] و برخى مشترك ميان عربى و فارسى [17] و گروهى نيز واژه اى عربى اصيل [18] دانسته اند. در مورد ضبط دقيق كلمه درهم نيز ميان دانشمندان اختلاف نظر است.[19] ريشه اصلى درهم احتمالًا يونانى است و نخست به عنوان واحد وزن و سپس به عنوان سكه وارد زبانهاى ايرانى شده است. همين را مى توان اصل و منشأ درهم عربى فرض كرد.[20]

با بررسى واژه هاى قرآنى كه پول بر آنها صدق مى كند، مى توان دينار (آل عمران، آیه75)، دراهم (يوسف، آیه20)، و ورق (كهف، آیه18) را برشمرد. جداى از اين سه مورد، عبارت «ذهب و فضّه» گاه كنايه از دينار و درهم (آل عمران، آیه14 و توبه، آیه34)، و واژه «قِنْطار» به معناى مال فراوان از زر و سيم (آل عمران، آیه75 و نساء، آیه 20) دانسته شده است.

منابع:

دائرة المعارف قرآن كريم، ج 6، صص538-539

المفردات في غريب القرآن، ص312

 

[1]. المفصل، ج 7، ص 488

[2]. المعرب، ص 164؛ المخصص، ج 12، ص 22.

[3]. فتوح البلدان، ج 3، ص 571- 572؛ الاحكام السلطانيه، ص 273؛ ر. ك: العقد المنير، ص 33.

[4]. المفصل، ج 7، ص 495

[5]. همان، ص 497

[6]. فتوح البلدان، ج 3، ص 573؛ معالم السنن، ج 3، ص 60؛ الدينار الاسلامى، ج 1، ص 10.

[7]. فتوح البلدان، ج 3، ص 573؛ ابن خلدون، ج 1، ص 261.

[8]. الاحكام السلطانيه، ص 274؛ المحاسن والمساوى، ص 232- 236؛ تاريخ تمدن اسلامى، ص 101- 103

[9]. معالم السنن، ج 3، ص 60؛ الاموال، ص 628

[10]. تاج العروس، ج 9، ص 288.

[11]. التحقيق، ج 13، ص 88،« ورق»

[12]. تاج العروس، ج 3، ص 211؛ الاتقان، ج 1، ص 434

[13]. الصحاح، ج 2، ص 659؛ التحقيق، ج 3، ص 236،« نر»

[14]. فقه اللغه، ص 274.

[15]. واژه هاى دخيل، ص 210- 211،« دينار»

[16]. المعرب، ص 76؛ لسان العرب، ج 4، ص 341

[17]. فقه اللغه، ص 274

[18]. التحقيق، ج 3، ص 195،« درهم»

[19]. لسان العرب، ج 4، ص 341،« درهم»

[20]. واژه هاى دخيل، ص 205،« درهم»