أبو الأشد کلده بن اسید
گروه‌ها: اشخاص

أبو الأشد کلدة بن اسید

أبوالأشدّين، أسيد بن كلدة جمحي: از دشمنان تنومند و سرسخت پيامبر(صلى الله عليه و آله) .

كنيه و نام او به اختلاف آمده است؛ منابعِ نسب¬شناختى، كنيه او را «ابوالاشدين» آورده اند، ولى در منابع تفسيرى، ابوالأشد، ابوالأسد، ابوالأسود و نام او کلده بن اسید و یا اسید بن کلده كه گويا در استنساخ ها تغيير يافته است. وى از آن رو به اين كنيه خوانده شد كه مردى دلير، نيرومند، مغرور و بسيار تنومند بود. چنان كه نوشته اند: روى چرم عكاظى مى ايستاد و براى كسانى كه چرم را از زير پايش بيرون بكشند، جايزه تعيين مى كرد، ده مرد نيرومند، با هم و با تمام نيرو چنان چرم را مى كشيدند كه پاره پاره مى شد ولى از زير پاى او بيرون نمى آمد. اين مطلب اغراق¬آميز است؛ امّا زورمندى او را نشان مى دهد.

ابوالاشدّين از دشمنان سرسخت پيامبر صلى الله عليه و آله بود و در اين راه از مال و جان و آبرويش بسيار مايه گذاشت و حتّى يك بار با پرتاب نيزه اى درصدد كشتن حضرت برآمد كه ناكام ماند. او پيوسته قريش را با رفتار و گفتار خود به پايدارى در مقابل پيامبر و مبارزه با وى تشويق مى كرد و چون رسول خدا(صلى الله عليه و آله) سران قريش را از عذاب دردناك دوزخ و نوزده مأمور (مدثر/ 74، 30- 31) آن خبر داد، وى پيروزى بر نگهبانان دوزخ را وعده داد و چون به نيروى خود مغرور بود، بدان شرط با پيامبر كشتى گرفت كه اگر مغلوب شود، اسلام را بپذيرد؛ ولى با آنكه شكست خورد، مسلمان نشد و سرانجام كافر از دنيا رفت. بيش از اين از شرح حال وى اطلاعى در دست نيست.

ابوالأشدّين در شأن نزول :

1. به گفته مفسّران چون آيات 18- 30 مدثر/ 74 نازل و ابلاغ شد، ابوجهل در ميان قريش فرياد كرد كه مادرانتان به عزايتان بنشينند! از ابن ابى كبشه (پيامبر) شنيدم كه نگهبانان دوزخ 19 نفرند. شما دلاوران عرب هستيد. آيا هر 10 تن از شما حريف يكى از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّين با استهزاى كلام الهى گفت: نگهبانان دوزخ را به من بسپاريد. به تنهايى از عهده آنان برمى آيم و شما مى توانيد به بهشت برويد. به نقل روايات ديگر، 17 يا 10 تن به عهده من، و ديگران به عهده شما.

گفته اند: خداوند در پاسخ ابوالأشدّين كه گمان داشت نگهبانان دوزخ بشرند، آيه «وَ ما جَعَلنا أَصحبَ النّارِ إلّا مَلائكةً و ما جَعَلنا عِدَّتَهم إلَّافِتنةً لِلَّذينَ كَفرُوا ...» (مدثر/ 74، 31) را فرو فرستاد و اعلام داشت كه آنان ملائكه هستند و 19 تن بودن آنان، آزمونى براى كافران است. شايد از آن جهت آزمون است كه هر عددى مى بود، كافران به آن ايراد مى گرفتند.

2. در همين زمينه از عكرمه نيز نقل است كه آيه 5 طارق/ 86 «فَليَنظُرِ الإنسنُ ممَّ خُلِقَ / انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است. درباره ابوالأشدّين نازل شده؛ زيرا او به نيرو و قوّت خود بسيار مغرور بود و ادّعا داشت كه از عهده نگهبانان دوزخ برمى آيد.

3. قرطبى و آلوسى بر پايه روايتى، آيه 11 صافات/ 37 را درباره ابوالاشدين دانسته اند؛ زيرا فقط او به نيرومندى و تنومندى خود بسيار مى باليد: «فَاستفتِهم أَهُم أَشدُّ خَلقاً أم مَّن خَلَقنا إنّا خَلَقنهم مِن طينٍ لازبٍ / از مشركان بپرس كه آيا آفرينش آنان سخت تر است يا آفرينش آن چه (آسمان، زمين، فرشتگان و تنومندان پيشين) که ما آفريديم؟ ما آنان را از گلى چسبنده آفريديم.»

4. قرطبى براساس نقلى، آيه 6 انفطار/ 82 را درباره ابوالأشدّين دانسته است : «يأيّها الإنسنُ ما غَرَّكَ بِربّكَ الكَريمِ / اى انسان! چه چيزى تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخت؟» امّا خود، نزول آيه را در شأن ديگرى مى داند.

5. برخى، آيات 4- 6 سوره بلد: «لَقَد خَلَقنا الإنسنَ فى كَبَدٍ أَيَحسبُ أَن لَّن يَقدِرَ عَليهِ أَحدٌ يَقولُ أَهلَكتُ مالًا لُبَداً» را درباره ابوالأشدّين دانسته اند كه گمان مى كرد هيچ¬كس بر او پيروز نمى شود و به دروغ مدّعى بود كه در راه دشمنى پيامبر(صلى الله عليه و آله) دارايى بسيارى خرج كرده است. او در بازار عکاظ بر روی پوستی می¬نشست و همواره می¬گفت: «من در دشمنی با محمد مال بسیاری را خرج کردم»، البته او در سخن خود دروغگو بود. (مفسرین برای مصداق این آیات، افرادی دیگری همچون عمرو بن عبدوَدّ، وليد بن مغيرة، أبوجهل بن هشام و حارث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف را نیز ذکر کرده¬اند.)

منابع:

اعلام القرآن، ج 1، صص319-321 ؛ با اندکی تصرف

جامع البيان في تفسير القرآن، ج 30، ص127 ؛ با تصرف

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج 15، ص352

أنساب الأشراف،ج 1،ص133