علقه
گروه‌ها: اعضا و جوارح

علقه

علق: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ» (علق: 1 و 2) . علق بر وزن فرس بمعنى زالو و يا جمع علقه است بمعنى خون منعقد كه حالت بعدى نطفه است.

در مجمع فرموده: علق جمع علقه و آن خون منعقدى است كه در اثر رطوبت بهر چيز ميچسبد و علق كرم سياه است كه بعضو آدمى ميچسبد و خون را ميمكد. راغب گويد: علق كرمى است كه بگلو ميچسبد و نيز خون منعقد است و علقه مبدء آدمى از آن ميباشد. در قاموس و اقرب از جمله معانى آن گفته الْعَلَقُ دُوَيبَّةٌ سَوْدَاءُ تَكُونُ فِى الْمَاءِ تَمُصُّ الدَّمَ.

على هذا اگر علق در آيه جمع علقه باشد شايد مراد چنانكه گفته اند آنست خدا انسان ها را از علقه و خون منعقد آفريده مثل: «فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ»

حج: 5. و اگر بمعنى زالو و كرم باشد مراد از آن مطابق كشف امروز همان اسپرماتوزوئيد است كه بشكل زالو است و در نطفه مرد هزاران واحد از آنها شناور است و چون علق در آيه نكره آمده منظور زالو و كرم بخصوصى است كه با اسپرماتوزوئيد كاملا تطبيق ميكند.

نگارنده احتمال قوى ميدهم كه قول دوم مراد است بنظر بعضى از محققين عَلَقٍ در آيه بمعنى علائق است كه مراد صفات و آثار موجود در نطفه باشد و فرزند آنها را بارث خواهد برد ولى اثبات آن خيلى مشكل است.

و امّا آيات «خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ» كه گذشت «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً» (مؤمنون: 14). «ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى » (قيامة: 38). علقه را در اين آيات خون منعقد گفته اند كه اگر انسان بنطفه در آنحال نگاه كند آنرا بصورت خون بسته خواهد ديد، ولى جوهرى در صحاح علقه را نيز زالو معنى كرده و گويد: الْعَلَقَةُ دُودَةٌ فِى الْمَاءِ تَمُصُّ الدَّمَ وَ الْجَمْعُ عَلَقٌ و نيز آنرا قطعه اى از خون غليظ گفته است. در اينصورت ممكن است علقه را نيز اسپرماتوزوئيد معنى كرد.

منبع: قاموس قرآن، ج 5، ص: 31