بنی تمیم
بنی تمیم، فرزندان تميم بن مرّ بن ادّ از كنانه و از اعراب عدنانى بودند. اين قبيله داراى ريشه و شاخه هاى فراوان در قريش بود. در سال دهم هجرى وفد بنى تميم، همراه اشراف و رؤساى خود وارد مدينه شدند و با پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش مناشده و مفاخره كردند. مفسّران آيات 1 تا 5 سوره حجرات را درباره اين قبيله دانسته اند[1] كه خداوند ضمن برحذر داشتن آنان از اين برخورد بى ادبانه با پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را افرادى فاقد تعقّل، و بى خرد دانسته است.[2]
در میان قبایل متعدد عرب ، بنی تمیم از جهات گوناگون اهمیت پیدا کرده است، از جمله: کثرت جمعیت ، تعدد تیرهها، فزونی جنگها ، شگردهای جنگی، گستره جغرافیایی، ویژگیهای زبانی و گرایشهای مذهبی. به همین سبب تاریخ نویسان و مصنفان عرب اهتمام ویژه ای به ضبط و نقل اخبار این قبیله نشان داده اند.
آثار نوشته شده در مورد قبیله تمیم:
چنانکه از آغاز قرن دوم و با رواج کتابت در میان مسلمانان ، تک نگاریهای متعددی درباره این قبیله پدید آمد، مانند کتاب اخبار تمیم ، و کتاب حلف تمیم بعضها بعضاً، هر دو تألیف ابوالیَقْظان سُحَیم (عامر) بن حفص (متوفی ۱۹۰)؛ کتاب ایام بنی مازن و اخبارهم تألیف ابوعبیده مَعْمَر بن مثنّی تیمی (متوفی ۲۱۰ یا ۲۱۱) و کتاب حلف کلب وتمیم، از هشام بن محمد بن سائب کلبی (متوفی ۲۰۶). چند کتاب دیگر کلبی از جمله الایام، ایام فزاره و وقایع بنی شیبان ، و کتاب النوافل را نیز میتوان از منابع مهم شناختِ جنگها و وقایع بنی تمیم به شمار آورد. اگرچه هیچیک از این منابع باقی نماند، احتمالاً مورخان و مؤلفان بعدی، که بتفصیل به شرح سرگذشت این قبیله پرداخته اند، به چنین کتابهایی دسترسی داشته و برخی از آنها، شماری از صاحبان این آثار از دست رفته را در زمره راویان اخبار کتابهای خود ذکر کردهاند. در میان متون تاریخی موجود، کتابهای انساب الاشراف بلاذری، الاغانی ابوالفرج اصفهانی، تاریخ طبری و الکامل ابن اثیر از قدیمترین و اصیلترین مآخذ تاریخ بنی تمیم به شمار میروند. در کتابهای نسب شناسی حجم مطالب متعلق به قبیله تمیم، به دلیل اهمیت و گستردگی این قبیله، بسیار بیشتر از مباحث مرتبط با سایر قبایل است. در کتاب جَمْهَرة النسب ابن کلبی جمعاً ۵۳ تیره فرعیِ قبیله بنی تمیم معرفی و شمارش شده است.
نسب شناسی و پراکندگی:
تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضَر، نیای قبیله بزرگ تمیم، سه پسر به نامهای زید مناة ، عمرو و حارث داشت. در میان فرزندانِ زید مناة، سعد و مالک اهمیت بیشتری یافتند. سعد ده فرزند داشت که از میان آنان عمرو و کعب را، بطون و بقیه را ابنا خوانده اند. اهمیت کعب از آنروست که نسب بنی سعد بن زید مناة ــ که جمعیت بسیار گسترده ای را تشکیل میدادند ــ به او میرسد و شاید علت نامگذاری کعب به بطون (جمع بطن) ــ که در تقسیم بندی واحدهای قبیله در مرتبه ای فروتر از قبیله قرار میگیرد ــ همین کثرت جمعیت باشد. لقب مزروعان هم که به دو تن از پسران سعد (عوف و کعب یا مالک و کعب یا مالک و عمرو) داده اند، نشانه بهره مندی ایشان از اموال و افراد بسیار است. بجز مالک و عمرو، به سایر فرزندان کعب بن سعد ، اجارِب میگفتند، زیرا آنان، بنا به نوشته نسب شناسان، بدکار بودند و مردمان را رسوا و بدنام میکردند. عمرو بن کعب دو پسر به نامهای ودیعه و حارث (مُقاعِس) داشت. عُبَید، یکی از پسران مقاعس، هشت فرزند داشت که بجز بنی مِنْقَر، بقیه را لُبَد (لِبَد، لِبْد) میخواندند زیرا علیه بنومُرّة بن عبید هم پیمان شدند. منقر بن عبید، نیای قیس بن عاصم، از رؤسای وفد بنی تمیم در عام الوفود بود که پیامبر او را «سیّد اهل الوَبَر» (آقای چادرنشینان/ بادیه نشینان ) خواند. از میان بنی صُریم (صَریم) بن مقاعس، عبداللّه بن اباض که اباضیها به او منسوب اند، و عبداللّه بن صَفّار که صُفریها بدو منسوب اند، و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰)، به خارجیگری شهرت بسیار داشتند.
دیگر فرزند مهم کعب، عوف بود که چهار تن از فرزندان او، عُطارِد، بَهْدَلَه، جُشَم و بَرنیقا (بَرنیق)، ملقب به جِذاع (اجداع) بودند. گروهی از اینان برخی از منصبهای حج را تا زمان ظهور اسلام در اختیار داشتند. این امر بعدها از مفاخر بنی تمیم به شمار آمد. ربیعة بن کعب بن سعد یکی دیگر از فرزندان کعب، نیای قاتلِ زبیر بن عوام ، عمرو بن جُرْموز ، بوده است.
علاوه بر سعد، نسل زیدِ مناة عمدتاً از طریق فرزند دیگرش، مالک ادامه یافت. از میان چهار فرزند مالک بن زید مناة، حنظله اعتباری بی بدیل یافت، زیرا بنی حنظله شامل شمار زیادی از نظیم نسبنامه از: قنبر علی رودگر ،مُضَر،الیاس،طابخه،اُدّ،مُرّ،تمیم،زیده مناة عمرو حارث،سعد عامر مالک امرؤالقیس کعب حارث مالک هُجیم اُسَیِّد عنبر عمرو،قیس ربیعه معاویه حنظله حرماز غیلان مازِن غَسّان،نَجدَه هُبَیره کعب جُشَم عُوافه حارث عمرو کعب عوف مالک عَبْشَمْس مالک یربوع،ربیعه جُشَیش ابی سود دارِم رِزام زید صُدَیّ یربوع عوف کعب کُلَیب غُدانه العنبر ریاح ثعلبه حارث صبیر عمرو،سَدوس عبدالله مُجاشع نَهشل خیبری ابان،عبدالعزّی عوف ربیعه حارث عمرو،قُریع عُطارد بهدله جُشَم بَرنیقا ودیعه حارث (مُقاعِس)،عُمیر صریم عُبَید،عامر مِنقر مُرّه عبدعمرو زید عوف نَجده اَسْعَد،تمیمیان میشد. یکی از دَه پسرِ مالک بن حنظله، دارِم نام داشت. بنی دارم از اصلیترین و پرشمارترین تیره های بنی حنظله و حتی بنی تمیم محسوب میشدند و در میانِ بنی دارم، فرزندان عبداللّه بن دارم و مجاشع بن دارم شهرت بسیار داشتند. یربوع، فرزندِ دیگر حنظلة بن مالک و نیای حر بن یزید ریاحی ، هشت پسر داشت که از میان آنان، کُلَیب و غُدانَه و العنبر را چون علیه فرزندان ریاح بن یربوع هم پیمان شدند، عُقَّد یا عُقَد میخواندند. در میان عقّد، بنوالعنبر/ بَلْعَنْبَر، به دلیل ایفای نقش بیشتر در جنگهای دوران جاهلیت (ایام العرب) و نیز پیدایش پیامبری دروغین (سِجاح) در میانشان، شهرت بیشتری دارند. این بنوالعنبر را نباید با بنی عنبربن عمرو بن تمیم بن مرّ اشتباه کرد. بنی دارم و بنی یربوع از تیرههای اصلی بنی حنظله و به اصطلاح از جمرات العرب بودند که بدون هم پیمانی با قبایل دیگر نیز میتوانستند بخوبی از خود دفاع کنند. در میان شعب سه گانة تمیمیان، بنی حارث بن تمیم که مدتی در پناه نَهْشَل بن دارم میزیستند، از کم شمارترین و کم اهمیت ترین قبایل تمیم بودند.
محدوده سرزمین بنی تمیم:
با آنکه جغرافیدانان، تاریخ نگاران، لغت نامه نویسان و شاعران، به نام بسیاری از رودها، باغها، قلعهها، واحهها، چراگاهها، تپهها و سایر مکانهای خاص بنی تمیم اشاره کرده اند، تعیین قطعی محدوده سرزمینهای این قبیله، به دلیل کم اعتناییِ منابع قدیم به ذکر دقیق آنها و نیز به دلیل جابجایی قبایل کوچرو و دست به دست گشتنِ مکانها در پی بروز جنگها ، تا اندازه ای دشوار است؛ با اینهمه، محققان جدید چشم انداز کم وبیش روشنی از محدوده سرزمینهای بنی تمیم ارائه و نقشههایی نیز ترسیم کرده اند. بر این اساس، جمعیت بنی تمیم در بخش اعظم سواحل شرقی جزیرة العرب ، یعنی تقریباً سرتاسر نجد و بخشی از بحرین (نَه کشور بحرین کنونی) و یمامه ، سکونت داشتند و از جنوب تا دَهناء پراکنده بودند. اینان از شمال با بکر و اسد همسایه بودند اما در عین حال دستههایی از آنها در کنارههای خلیج فارس ، بصره و سواحل فرات زندگی میکردند.
منابع:
فرهنگ قرآن ج32، ص384
منبع مقاله: http://wikifeqh.ir
[1]تاريخ طبرى، ج 2، ص 377؛ الطبقات، ج 1، ص 224
[2]مجمع البيان، ج 9-/ 10، ص 194؛ الكشاف، ج 4، ص 357-/ 358