اهل افسوس
افسوس، شهری است که غار اصحاب کهف (بنا بر برخی احتمالات) در آن قرار داشته و «اهل افسوس»، مردم این شهر هستند.
درباره مكانِ غار اصحاب كهف ديدگاههاى متفاوتى وجود دارد: 1. حادثه مزبور در شهر «افِسوس» واقع شده و غار مزبور نيز در همان جا قرار دارد و افسوس (افسيس) از شهرهاى معروف آسياى صغير (تركيه كنونى و قسمتى از روم شرقى قديم) است. ويرانه هاى اين شهر هم اكنون در 73 كيلومترى شهرِ «ازمير» تركيه به چشم مى خورد و در كنار قريه «اياصولوك» در كوه «ينايرداغ» هم اكنون غارى بسيار وسيع ديده مى شود كه فاصله چندانى با افسوس ندارد و آثار صدها قبر در آن وجود دارد. ورودى اين غار در سمت شمال شرقى بوده و هيچ اثرى از مسجد، صومعه يا كنيسه در آن به چشم نمى خورد. به عقيده بسيارى، غار مورد اشاره در داستان، همين غار است.[1] اين قول، با نقلهاى مسيحى سازگار است.
2. غار مزبور در نزديكى پايتخت اردن، يعنى شهر عمان و در نزديكى روستاى «رجيب» واقع است. بر بالاى اين غار صومعه اى ديده مى شود كه براساس پاره اى از قراين، مربوط به قرن پنجم ميلادى است و پس از آنكه مسلمانان آنجا را فتح كردند، به مسجد تبديل شد.[2] اطراف اين غار از دو سمت شرقى و غربى باز است و آفتاب بر آن مى تابد و ورودى غار در سمت جنوب قرار دارد و در داخل غار 7 يا 8 قبر به چشم مى خورد. در سال 1963 ميلادى هيئتى اكتشافى از اردن با حفّارى به كشف اين غار متروك نايل شد.[3]
3. غار اصحاب كهف در بتراء از شهرهاى فلسطين است.[4]
4. در كوه «قاسيون» نزديك دمشق سوريه واقع است.[5]
5. در شبه جزيره اسكانديناوى، در اروپاى شمالى قرار دارد.[6]
6. در نزديكى شهر نخجوان در كشور قفقاز واقع است.[7]
علامه طباطبايى بنا به دلايلى ديدگاه اول را، به رغم شهرتش، مردود مى داند؛ از جمله آنكه از آيه «و تَرَى الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ اليَمينِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمال» (كهف/ 18، 17) برمى آيد كه نور خورشيد به هنگام طلوع بر سمت راست غار و هنگام غروب بر سمت چپ آن مى تابيده است، بنابراين بايد ورودى غار در سمت جنوب باشد، درحالى كه دَرِ ورودى غار موجود در شهر افِسوس به سمت شمال شرقى است؛ همچنين مضمون آيه «قالَ الَّذينَ غَلَبوا عَلى امرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِم مَسجِدا» (كهف/ 18، 21) اين است كه در آن غار يا پيرامون آن، مسجد و عبادتگاهى بنا كردند، درحالى كه در غار افِسوس اثرى از مسجد يا صومعه يا عبادتگاه ديگر به چشم نمى خورد. البته در سه كيلومترى آن كنيسه اى وجود دارد كه به هيچ وجه با غار مزبور ارتباطى ندارد[8] ، بنابراين از ميان چند ديدگاه ياد شده، ديدگاه دوم با ويژگيهاى ذكر شده در آيات قرآن سازگار است و برخى روايات نيز آن را تأييد مى كند.[9]
منبع: دائرة المعارف قرآن كريم، ج 3، صص449-450
[1] . قاموس كتاب مقدس، ص 87؛ نمونه، ج 12، ص 400- 401، اهل الكهف، ص 91- 92
[2] . الميزان، ج 13، ص 297؛ نمونه، ج 12، ص 401
[3] . الميزان، ج 13، ص 297؛ نمونه، ج 12، ص 401
[4] . همان، ص 299
[5] . همان، ص 299
[6] . همان، ص 299
[7] . همان، ص 299
[8] . الميزان، ج 13، ص 296- 297
[9] . همان، ص 298- 299