عَسَل

عسل، ماده ای مفید و ارزشمند است که از زنبور عسل تولید می شود اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است و مراد از آن عسل بهشتی است «وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى»[1] .

اما در سوره نحل آیه 68 و69 درباره زنبور عسل و عسل بحث شده است: «وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»[2]

زنبوران عسل معمولا از ماده قندى مخصوصى كه در ريشه گلها قرار داده شده است مي مكند و آن را جمع آورى مى كنند، ولى زنبورشناسان مى گويند كار زنبوران تنها استفاده از اين ماده قندى بن گلها نيست، بلكه احيانا از تخمدان گلها و دمبرگها و ميوه ها نيز استفاده مى كنند كه قرآن از همه اينها تعبير به" مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ" (همه ميوه ها) كرده است.

جمله عجيبى كه از مترلينگ دانشمند زيست شناس نقل شده، اهميت تعبير قرآن را آشكار مى سازد آنجا كه مى گويد: همين امروز اگر زنبور عسل (اعم از وحشى و اهلى) از بين برود يكصد هزار نوع از گياهها و گلها و ميوه هاى ما از بين خواهد رفت، و از كجا كه اصولا تمدن ما از بين نرود؟ (زيرا نقش زنبوران عسل در جابجا كردن گرده هاى نر گلها و بارور ساختن گياهان ماده و به دنبال آن پرورش يافتن ميوه ها آن قدر عظيم است كه بعضى از دانشمندان حتى آن را از عسل سازى زنبوران هم مهمتر مى دانند). در حقيقت آنچه را زنبوران عسل از آن مى خورند، بالقوه انواع ميوه هايى است كه به كمك آنها، شكل مى گيرد و با اين حال چه پر معنى است كلمه «كُلِّ الثَّمَراتِ».

زنبورشناسان با مطالعاتى كه روى اين حشره انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه صبحگاهان گروهى از زنبوران كه ماموران شناسايى گلها هستند از كندو بيرون مى آيند و مناطق مختلف پر گل را كشف كرده و به كندو باز مى گردند و به اطلاع ديگران مى رسانند، حتى سمت و جهت آن را مشخص كرده و فاصله آن را نيز از كندو به اطلاع هموطنان خود مى رسانند. زنبوران براى رسيدن به منطقه گلها گاهى راه خود را نشانه گذارى مى كنند، و از طريق پراكندن بوهاى مختلف در مسير راه، و مانند آن، چنان راه را مشخص مى كنند كه كمتر امكان دارد زنبورى سرگردان شود! جمله فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا (در جاده هاى پروردگارت كه رام و تسليم تو است گام بگذار) گويا اشاره به اين واقعيت است.

شايد هنوز بسيارى از افراد فكر مى كنند كه برنامه كار زنبوران عسل اين است كه شيره گلها را مكيده و در دهان خود جمع و در كندو ذخيره مى كنند، در حالى كه چنين نيست آنها شيره هاى گلها را به بعضى از حفره هاى درون بدن خود كه زنبورشناسان به آن، چينه دان مى گويند مى فرستند، و در آنجا كه حكم يك كارخانه كوچك مواد شيميايى دارد تغيير و تحولهاى مختلفى پيدا كرده، شهد گلها به عسل تبديل مى گردد، و مجددا زنبور، عسل ساخته شده را از بدن خود بيرون مى فرستد.

عجيب اينكه سوره نحل، از سوره هاى مكى است و مى دانيم در منطقه مكه نه گل و گياهى وجود دارد و نه زنبوران عسل، ولى قرآن با اين دقت و ظرافت از آن سخن مى گويد و با تعبير جالبى مانند: « يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ: از درون زنبوران مايعى خارج مى شود به رنگهاى مختلف»، حتى به ريزه كاريهاى ساختن عسل نيز اشاره كرده است.

رنگ عسل، بر حسب آنكه زنبور بر چه گل و ثمره اى نشسته و از آن بهره گيرى كرده باشد تفاوت مى كند، به همين جهت در پاره اى از موارد قهوه اى تيره، و گاهى نقره اى سفيد، و گاهى بى رنگ، و گاهى زرد رنگ، گاهى شفاف، زمانى تيره، گاهى زرد طلايى، زمانى خرمايى و حتى گاهى، مايل به سياهى است!.

اين تنوع رنگها علاوه بر اين كه گوياى تنوع سرچشمه هاى بدست آوردن عسل است، تنوعى براى ذوقها و سليقه ها نيز محسوب مى شود زيرا امروز ثابت شده است كه رنگ غذا در تحريك اشتهاى انسان بسيار مؤثر است، قديمى ها نيز گويا اين مساله روانى را شناخته بودند كه غذاهاى خود را با زعفران و زردچوبه و رنگهاى ديگر رنگين مى ساختند، تا از طريق بصرى نيز ميهمانانشان را به خوردن غذا تشويق نمايند، در كتب غذاشناسى در اين زمينه بحث فراوان كرده اند كه نقل همه آنها مناسب با بحث فشرده تفسيرى ما نيست.

عسل يك ماده فوق العاده شفا بخش:

مى دانيم در گلها و گياهان، داروهاى حياتبخشى نهفته شده است كه هنوز معلومات ما- با اطلاعات وسيعى كه از داروهاى گياهى داريم- نسبت به آن ناچيز است، و جالب اينكه دانشمندان از طريق تجربه به اين حقيقت رسيده اند كه زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل مى كنند كه خواص درمانى و دارويى گياهان كاملا به عسل منتقل شده و محفوظ مى ماند!. روى همين جهت عسل داراى بسيارى از خواص درمانى گلها و گياهان روى زمين بطور زنده است.

دانشمندان براى عسل، خواص بسيار زيادى گفته اند كه هم جنبه درمانى دارد و هم پيشگيرى و نيرو بخش.

عسل زود جذب خون مى شود و به همين جهت نيرو بخش است و در خونسازى فوق العاده مؤثر.

عسل از ايجاد عفونت در معده و روده جلوگيرى مى نمايد.

عسل بر طرف كننده يبوست است.

عسل براى كسانى كه دير بخواب مى روند اثر بسيار مطلوبى دارد (مشروط بر اينكه كم نوشيده شود زيرا زياد آن خواب را كم مى كند).

عسل براى رفع خستگى و فشردگى عضلات اثر قابل ملاحظه اى دارد.

عسل اگر به زنان بار دار داده شود، شبكه عصبى فرزندانشان قوى خواهد شد.

عسل ميزان كلسيم خون را بالا مى برد.

عسل براى كسانى كه دستگاه گوارش ضعيفى دارند نافع است، مخصوصا براى كسانى كه به نفخ شكم مبتلا هستند توصيه مى شود.

عسل به علت اينكه زود وارد مرحله سوخت و ساز بدن مى شود، مى تواند بفوريت انرژى ايجاد كند و ترميم قوا نمايد.

عسل در تقويت قلب مؤثر است.

عسل براى درمان بيماريهاى ريوى كمك كننده خوبى است.

عسل به خاطر خاصيت ميكرب كشى اش براى مبتلايان به اسهال مفيد است.

عسل در درمان زخم معده و اثنى عشر عامل مؤثرى شمرده شده است.

عسل به عنوان داروى معالج رماتيسم، نقصان قوه نمو عضلات، و ناراحتيهاى عصبى شناخته شده.

عسل براى رفع سرفه مؤثر است، و صدا را صاف مى كند.

خلاصه خواص درمانى عسل بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد.

علاوه بر اين از عسل داروهايى براى لطافت پوست و زيبايى صورت، طول عمر ورم دهان و زبان، ورم چشم، خستگى و ترك خوردگى پوست و مانند آن مى سازند.

مواد و ويتامينهاى موجود در عسل بسيار است، از مواد معدنى: آهن، فسفر، پتاسيم، يد، منيزيم، سرب، مس، سولفور، نيكل، روى، سديم، و غير آنست، از مواد آلى: صمغ، پولن، اسيدلاكتيك، اسيدفورميك، اسيدسيتريك، اسيد تاتاريك و روغنهاى معطر، و از ويتامينها داراى ويتامينهاى ششگانه- آ- ب- ث- د- كا- ا- مى باشد، بعضى نيز قائل به وجود ويتامين پ ب در عسل هستند.

عسل در خدمت درمان، بهداشت، و زيبايى انسانها است.

در روايات اسلامى نيز روى خاصيت درمانى عسل تكيه شده است، در روايات متعددى از امام على ع و امام صادق ع و بعضى ديگر از معصومين نقل شده كه فرمودند

ما استشفى الناس بمثل العسل:" مردم به چيزى مانند عسل استشفاء نمى كنند" و به تعبير ديگر: لم يستشف مريض بمثل شربة عسل:" هيچ بيمارى به مانند شربت عسل درمان نكرده است"

و نيز در احاديث عسل براى درمان دل درد توصيه گرديده و از پيامبر ص نقل شده: من شرب العسل فى كل شهر مرة يريد ما جاء به القرآن عوفى من سبع و سبعين داء:" كسى كه (لا اقل) هر ماه يك بار عسل بنوشد، و شفائى را كه قرآن از آن ياد كرده بطلبد، خدا او را از 77 نوع بيمارى شفا مى بخشد"!

ولى البته از آنجا كه هر حكم عامى، استثنايى دارد، موارد نادرى وجود دارد كه نوشيدن عسل در آن نهى شده است.

جالب اينكه زنبورشناسان مى گويند زنبور عسل براى رفع گرسنگيش كافى است كه دو و يا سه گل را بمكد در حالى كه در هر ساعت بطور متوسط روى دويست و پنجاه گل مى نشيند و كيلومترها راه مى رود و آن قدر پر كار است كه در مدت عمر كوتاهش هر يك مقدار معتنا بهى عسل توليد مى كنند.

و به هر حال اين تلاش و فعاليت چشمگير او دليل اين است كه او تنها براى خود كار نمى كند بلكه آن چنان كه قرآن مى گويد للناس و براى همه انسانها تلاش مى كند.

مسائل جالب ديگرى درباره عسل:

اين نكته امروز ثابت شده است كه عسل هرگز فاسد نمى شود، يعنى از غذاهايى است كه هميشه تازه و زنده بدست ما مى رسد، و حتى ويتامينهاى موجود خود را هرگز از دست نمى دهد، علت اين موضوع را دانشمندان وجود پتاسيم مى دانند كه در آن بطور فراوان وجود دارد و مانع رشد ميكربها است، و علاوه بر آن داراى مقدارى مواد ضدعفونى كننده مانند اسيدفورميك نيز هست لذا عسل هم خاصيت جلوگيرى از رشد ميكرب دارد و هم ميكرب كش است، و به همين جهت مصريان قديم كه از اين خاصيت عسل آگاه بودند براى موميايى كردن مردگان خود از آن استفاده مى كردند!.

عسل را نبايد در ظرفهاى فلزى ذخيره كرد، اين مطلبى است كه دانشمندان به ما مى گويند و جالب اينكه قرآن به هنگامى كه از زنبوران عسل سخن مى گويد مى فرمايد «مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ» يعنى خانه هاى زنبوران عسل را تنها در سنگها و چوبها خلاصه مى كند.

نكته مهم ديگر اينكه براى رسيدن به خواص درمانى و بهداشتى عسل بايد هرگز آن را حرارت ندهند و به صورت پخته در ميان غذاهاى ديگر استفاده نكنند، بعضى معتقدند تعبير قرآن به شراب (نوشيدنى) در مورد عسل اشاره به همين نكته كه آن را بايد نوشيد.

و نيز اين نكته قابل ملاحظه است كه نيش زنبوران عسل نيز خاصيت درمانى دارد البته زنبور عسل با آن طبع لطيفى كه دارد بى جهت به كسى نيش نمى زند، اين ما هستيم كه آنها را تحريك كرده و به نيش زدن وادار مى كنيم.

از جمله اينكه زنبوران عسل از بوى بد ناراحت مى شوند و هر گاه صاحب زنبوران با دست آلوده و لباس بد بو به كندو نزديك شود او را از نيش بى بهره نمى گذارند، مخصوصا اگر صاحب زنبوران قبلا دست خود را در كندوى ديگرى كرده باشد و بوى كندوى بيگانه در دست او است، به مجرد اينكه دست در كندوى ديگرى مى كند به او حمله مى كنند! و به همين جهت بايد قبلا دست خود را كاملا بشويد.

البته زنبور به هنگامى كه نيش بزند مي ميرد و بنا بر اين نيش زدن او يك نوع خودكشى است!، استفاده از نيش زنبور عسل براى بيماريهايى مانند رماتيسم، مالاريا، درد اعصاب و بعضى ديگر از امراض بايد طبق برنامه اى باشد كه دانشمندان اين فن بيان كرده اند، و گرنه نيش زنبوران عسل احيانا ممكن است زيان و حتى خطر هم داشته باشد!. گزش يك يا چند زنبور معمولا قابل تحمل است، ولى دويست تا سيصد عدد زنبور باعث مسموميت و ناراحتى قلبى مى شود و اگر تعدادشان به پانصد عدد برسد، موجب فلج دستگاه تنفسى و احتمالا مرگ خواهد شد.

منبع: تفسير نمونه، ج 11، صص301-306

 

[1]محمد: آیه15

[2]پروردگارت به زنبور عسل وحى كرد كه از كوه ها و درختان و از آنچه بالا مى برند لانه كن. سپس از همه ميوه ها بخور و براه هاى آسان خدايت داخل شو از شكمهاى آنها شرابى رنگارنگ خارج مى شود، در آن براى مردم شفا هست در اين مطلب حجتى است متفكران را. نحل: آیه68 و 69