بنی إسرائیل

بنى اسرائيل

«بنى اسرائيل» به نوادگان و نسل حضرت يعقوب(ع) و نیز به مجموعه قوم يهود گویند.

«اسرائيل» واژه اى عبرى است كه به صورت «اسرائين»، «اسرال» و «اسرائل» نيز خوانده شده است.[1] اين واژه نامى براى يعقوب بن اسحاق است [2] كه در كتاب مقدس به معناى «با خدا كشتى مى گيرد» يا «خدا كشتى مى گيرد» و «مقاوم و پيروز در نزد خدا و مردم» آمده است.[3] براساس گزارش كتاب مقدس اين نامگذارى در پى كُشتى گرفتن يعقوب با يكى از فرشتگان، يا خدا در فنوئيل بوده است.[4] در مقابل، برخى از مفسران مسلمان آن را عبرى و به معناى بنده و برگزيده خدا دانسته اند.[5] به رغم پاره اى چالشها درباره دخيل بودن واژه ياد شده و سبب نامگذارى يعقوب به آن [6] ، در اينكه اسرائيل نام ديگر آن حضرت بوده و مراد از بنى اسرائيل فرزندان و نوادگان او هستند، ترديدى نيست.[7]

بنى اسرائيل، گاه يَهود و عبرانيان نيز ناميده مى شوند؛ در وجه نامگذارى آنان به «يهود» برخى يهود را به معناى «توبه مى كند» و سبب اين نامگذارى را توبه آنان از گوساله پرستى [8] و برخى ديگر «يَتَهَوّد» را به معناى «يَتَحَرّك» گرفته و حركتهاى ويژه ى يهوديان در هنگام عبادت را سبب اين نامگذارى دانسته اند.[9] برخى ديگر سبب آن را انتساب آنها به «يهودا» فرزند چهارم يعقوب گفته اند[10] (يهود)؛ همچنين عبرانى ناميده شدن اين قوم را بر اثر انتساب آنان به ابراهيم كه هنگام عبور از نهر فرات به ابراهيم عبرانى شهرت يافت يا اقتباس شده از «عبر» نام جدّ پنجم ابراهيم دانسته اند.[11] دسته اى از لغت شناسان نيز بازگشت اين نامگذارى را به زادگاه اصلى بنى اسرائيل مى دانند، زيرا آنان بدوى و صحرانشين بوده، به سبب عبور از مناطق گوناگون در جست و جوى آب و علف، عبرانى لقب گرفته اند.[12]

تركيب «بنى اسرائيل» و «بنو اسرائيل» قرآنى بوده و مجموعاً 42 بار در قرآن با همين عنوان آمده است. بنى اسرائيل از اقوامى است كه به صورت گسترده مورد توجه قرآن قرار گرفته اند؛ شمارى از آيات مربوط، بخشهايى از تاريخ و حوادث مهم زندگى آنان را گزارش مى كند؛ هجرت نياكان نخست آنان به مصر و زندگى در آنجا (يوسف/ 12، 99)، خروج از آن و حركت به سوى سرزمين موعود (طه/ 20، 77- 78؛ شعراء/ 26، 52- 66)، سرگردانى در بيابان (مائده/ 5، 26)، استقرار در سرزمين موعود (اعراف/ 7، 137) و جنگهاى گوناگون بنى اسرائيل با دشمنان و نيز با يكديگر (بقره/ 2، 85، 246، 251) بخشهاى مهمى از اين تاريخ است.

آموزه هاى وحيانى ابلاغ شده به آنان در طول تاريخ به وسيله موسى (عليه السلام) و ديگر انبيا، بخش ديگر از آيات را به خود اختصاص داده است. اين آموزه ها حوزه وسيعى از مباحث خداشناسى (بقره/ 2، 40، 83)، معادشناسى (بقره/ 2، 48)، نبوت (بقره/ 2، 41؛ مائده/ 5، 70) و احكام گوناگون عبادى و اجتماعى (بقره/ 2، 43 و 81 و 83) را در بر مى گيرد. انواع نعمتهاى خداوند به بنى اسرائيل، (بقره/ 2، 49- 60؛ جاثيه/ 45، 16) و امتياز آنان نسبت به ديگر اقوام و ملل (بقره/ 2، 122؛ اعرف/ 7، 140) در دسته ديگرى از آيات گزارش شده است و سرانجام نوع برخورد آنان با انبيا، معجزات و نعمتهاى الهى و آموزه هاى وحيانى (بقره/ 2، 67- 73، 83، 87، 91، 246؛ آل عمران/ 3، 49، 93)، انواع انحرافهاى اعتقادى و رفتارى، نافرمانيها (بقره/ 2، 44؛ اعراف/ 7، 138- 140؛ مائده/ 5، 79) و در نتيجه عذابهايى كه به آن گرفتار شدند (بقره/ 2، 54- 55، 61، 65، 85؛ مائده/ 5، 12- 13، 26)، موضوعات ديگرى است كه شمار چشمگيرى از آيات به گزارش آن پرداخته است.

منبع: دائرة المعارف قرآن كريم، ج 6، صص96-98

 

[1] . المعرب، ص 14؛ املاء ما من به الرحمن، ج 1، ص 33

[2] . غريب القرآن، ص 97

[3] . كتاب مقدس، پيدايش 32: 22- 31

[4] . همان؛ ر. ك: قاموس الكتاب المقدس، ص 69- 72

[5] . جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 355؛ مجمع البيان، ج 1، ص 206؛ مجمع البحرين، ج 1، ص 139

[6] . واژه هاى دخيل، ص 119- 120

[7] . غريب القرآن، ص 126؛ تاريخ طبرى، ج 1، ص 192، 231

[8] . لسان العرب، ج 15، ص 156،« هود»

[9] . بنو اسرائيل، ج 1، ص 8

[10] . تاريخ الملل و النحل، ج 2، ص 4؛ المصباح، ص 642،« هود»

[11] . تاريخ اللغات الساميه، ص 77؛ بنو اسرائيل، ج 1، ص 3

[12] . تاريخ اللغات الساميه،، ص 78