هود علیه السلام
گروه‌ها: پیامبران

هود عليه السلام

براساس تاريخ موجود، هود پس از نوح (عليهما السلام) دومين كسي است كه در جهان بشريت عليه بت پرستي و شرك به مبارزه برخاست. البته ممكن است برخي از انبياي مستور قبل از نوح (عليه السلام) و يا پس از وي و پيش از هود (عليه السلام) به چنين مبارزه اي قيام كرده باشند، ليكن تاريخ، در ميان پيامبران مشهور، به عنوان اولين مبارزان، نام اين دو پيامبر بزرگ را ثبت كرده است.

هود (عليه السلام) از انبياي بزرگ الهي است كه قرآن او را همانند ساير انسانهاي كامل در علم وعمل به جوامع بشري معرفي مي كند و علوم ومعارفي را كه آن حضرت از رهگذر غيب به دست آورده، تبيين كرده، مي فرمايد: «وإلي عاد أخاهم هوداً»[1] ؛ هود را براي ارشاد قوم عاد فرستاديم كه گرچه از لحاظ عقيده برادر حضرت هود نبودند، ولي از جهت نژاد و وطن برادر او محسوب مي شدند.

خداوند قوم عاد را قومي متمكن و طاغي معرفي مي كند. آنان از نظر بهره هاي مادي و داشتن كاخهاي مجلل در آن روزگار، بي سابقه و كم نظير بوده اند: «ألم تر كيف فعل ربك بعاد إرم ذات العماد التي لم يخلق مثلها في البلاد»[2] ؛ خلاقيت معماران و مهندسان، همانند كاخهاي انباشته از ستونهاي استوارِ آنان را نيافريده بود. هود (عليه السلام) براي ارشاد و هدايت اين قوم -كه مردم بت پرستي بودند- فرستاده شد و آنان را به عبادت و پرستش خداي يگانه دعوت كرد؛ «يا قوم اعبدوا الله ما لكم من إله غيره إن أنتم إلا مفترون يا قوم لا أسألكم عليه أجراً إن أجري إلّا علي الذي فطرني أفلا تعقلون»[3] ؛ اي قوم من، جزخدا معبودي را عبادت نكنيد. اين يك افتراست كه بتها را شريك ربوبي و عبادي خداوند بدانيد.

اي قوم، من در دعوت خويش هم حق مي گويم و هم بي طمعم و اگر دعوت كننده اي به حق دعوت كرد و غرض مادي نداشت، بايد به او پاسخ مثبت داد. من حق مي گويم؛ زيرا سخنم مطابق با عقل است و طمع مادي ندارم؛ زيرا چيزي از شما طلب نمي كنم و شما را رايگان به تهذيب و تزكيه نفوس تشويقتان مي كنم. اجر من تنها بر عهده فاطر من است؛ خداوند كه اصل هستي انسان را به او بخشوده، كمالهاي آن را هم به وي خواهد بخشيد و از غير خدا كاري ساخته نيست، قهراً مزد رسالت را نيز خودش مي دهد.

يكى از سوره هاى قرآن نیز، هود نامگذارى شده است؛ با اين حال گزارش از هود و قومش در سه سوره اعراف، شعرا و هود يكسان است؛ بر اساس اين گزارشها قوم عاد قومى بودند كه پس از طوفان نوح مى زيستند و از نعمتهاى گسترده الهى از جمله كشاورزى و چشمه هاى آب، برخوردار بودند. هود از آنها خواست از چندخدايى كه پدرانشان پيرو آن بودند دست بردارند و «الله» را بپرستند. وى به آنها وعده داده بود كه با توبه و دست برداشتن از پيروى گنهكاران از نعمتهاى بيشترى برخوردار خواهند شد؛ اما قوم عاد وى را دروغگو و نادان خواندند و حاضر نشدند خدايان خود را رها كنند و از هود حجت خواستند. اين بود كه خداوند هود و مؤمنان را نجات داد و قوم عاد را گرفتار عذاب كرد. (اعراف/ 7، 65- 72؛ شعراء/ 26، 123- 140؛ هود/ 11، 50- 60)

قرآن كريم آن جناب را به همان ستايش كه انبياء گرامی خود را ستوده، ستايش كرده و در همه ذكر خيرهاى خود از آن حضرات، وى را شركت داده است، سلام خدا بر او باد.

منابع:

ترجمه تفسير الميزان، ج 10، ص458

دائرة المعارف قرآن كريم، ج 7، ص39

سيره پيامبران در قرآن، ج6، صص285-286

 

[1] . هود/50.

[2] . فجر/6-8.

[3] . هود/50-51.