گوش، شنوایی
گروه‌ها: اعضا و جوارح

گوش، شنوایی

سمع: قوه شنوائى. شنيدن. گوش.[1]

به گفته راغب: سمع حس شنوائى است در گوش كه صداها را درك مى كند، فعل آن هم سمع يعنى شنيدن است . این واژه در چهار مورد به كار مى رود:

گاهی از خود گوش به سمع تعبير مى شود، مثل آيه: (ختم الله على قلوبهم و على سمعهم - 7/ بقره).

گاهی از شنیدن به سمع تعبير مى شود، مثل: (أو ألقى السمع و هو شهيد- 37/ ق).

و زمانى واژه سمع، همان فهم و ادراك است.

و گاهى نيز سمع به معنای طاعت و فرمانبرى حق است. [2]

سمع در تمام قرآن مجيد مفرد بكار رفته بر خلاف بصر و اذن كه ابصار و آذان نيز آمده است. علت جمع نيامدن اين است كه آن در اصل مصدر است و مصادر جمع بسته نميشوند. خلاصه آنكه هر جا سمع با ابصار با هم آيد مراد از آن جمع است مثل: «و على سمعهم و على أبصارهم غشاوة ...» و هر جا با بصر بيايد، ميشود از آن مفرد و يا مطلق منظور باشد مانند: «إن السمع و البصر و الفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤلا» و اين از خواص كلام فصيح خداست و گرنه جمع سمع اسماع و اساميع آمده است.[3]

منابع:

ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج 2، ص 257

قاموس قرآن، ج 3، ص 324

 

[1]قاموس قرآن، ج 3، ص 324

[2]ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج 2، ص 257

[3]قاموس قرآن، ج 3، ص 324