ثابت بن دحداحة
منابع رجالى، كنيه اش را ابودحداح ياد كرده اند. اين كه ابودحداح، همان ثابت بن دحداح است يا نه، به درستى روشن نيست. گويا منابع رجالى خواسته اند او را دو فرد بدانند.
ابن عبدالبر درباره ابودحداح مى گوید: فلان بن دحداحه از صحابه پيامبر شمرده شده و جز اين كه از انصار و هم پيمان با آنان بوده است، اطلاع ديگرى از نام و نسب وى به دست نياوردم. وى درباره ثابت بن دحداح آورده است: ثابت بن دحداح (دحداحه) بن نعيم بن غنم بن اياس، مشهور به ابودحداح در ميان طايفه بنى انيف يا بنى عجلان مى زيسته و با بنى زيد بن مالك بن عوف، هم پيمان بوده است. ابن حجر مى گويد:... ابودحداح تا زمان معاويه، در قيد حيات بوده؛ در حالى كه ثابت بن دحداح در زمان حيات رسول خدا از دنيا رفته است.
واقدى درباره ثابت بن دحداح مى نويسد: وى در جنگ احد پس از انتشار شايعه كشته شدن پيامبر و مشاهده پراكندگى اصحاب، انصار را نزد خود خواند و فرياد زد كه من ثابت بن دحداحه هستم. اگر محمد كشته شد، خداوند زنده اى است كه هرگز نمى ميرد. در دفاع از دين خود كارزار كنيد كه خداوند يار و پشتيبان شما است؛ سپس با گروهى از انصار كه دعوتش را پاسخ گفتند، به سپاه مشركان حمله كرد و بر اثر نيزه اى كه خالدبن وليد به او زد، به شهادت رسيد.
در اين نقل، ثابت بن دحداح با همراهانش واپسين كشتگان از مسلمانان در جنگ احد به شمار رفته اند؛ ولى بنابه نقلى كه ابن حجر آن را درست تر دانسته، وى در اين جنگ مجروح شد؛ سپس بهبود يافت؛ آن گاه در سال ششم هجرى پس از بازگشت پيامبر از حديبيه درگذشت. در كتاب هاى حديثى اهل سنت، ماجراى حاضر شدن پيامبر بر جنازه ابودحداح و نماز گزاردن حضرت بر جنازه وى، به تفصيل گزارش شده و در ذيل آن، جمله معروفى از پيامبر در حق وى نقل شده كه به قضيه بخشيدن درخت خرما به پيامبر اشاره دارد؛ در حالى كه اين بخشش، در روايات اسباب نزول، به ابودحداح نسبت داده شده است. حضرت فرمود: «كم من عذق معلق لا بى الدحداح فى الجنة چه بسيار شاخه هاى آويزان درخت خرما كه در بهشت از آن ابودحداح است».
چون از وى فرزندى باقى نماند، پيامبر صلى الله عليه و آله ميراثش را به پسر خواهرش داد. بعيد نيست همان گونه كه از ذيل عبارت استيعاب مى توان استظهار كرد، ابودحداح در همه موارد، همان ثابت بن دحداح است كه در زمان حيات پيامبر از دنيا رفت.
ابودحداح در شأن نزول :
1. از ابن عباس و سدى نقل شده كه ثابت بن دحداح همان شخصى بود كه از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره حكم آميزش با زنان در حال حيض پرسيد و آيه 222 بقره/ 2 در پاسخ وى و بيان حكم آن نازل شد.
2. از كلبى و ابن عباس نقل است كه زمانى پيامبر فرمود: هركس صدقه دهد، مثل همان صدقه در بهشت از آن او خواهد بود. ابودحداح به پيامبر گفت: من دو باغ دارم. آيا اگر يكى را صدقه دهم، مثل آن را دارا خواهم شد و همسر و فرزندم نيز در كنار من خواهند بود؟ آن گاه با پاسخ مثبت پيامبر، باغ مرغوب ترش را به حضرت واگذاشت و به دنبال آن، آيه 245 بقره/ 2 در شأن ابودحداح نازل شد.
3. بنا به نقل واحدى از ابن عباس، آيات 5- 7 ليل/ 92 در شأن مردى از انصار نازل شد كه بعضى نام او را ابودحداح ذكر كرده اند.
4. در ذيل آيات 10- 11 اعلى/ 87: «سيذكر من يخشى و يتجنبها الأشقى»، با بيان ماجراى خريد درخت نخل و واگذارى آن به پيامبر، از برخى نقل شده كه در شأن ابودحداح نازل شده است.
5. از عكرمه نقل است كه پس از نزول آيه 10 حديد/ 57: «لا يستوي منكم من أنفق من قبل الفتح و قاتل ...» ابودحداح گفت: به خدا سوگند! امروز در راه خدا انفاقى مى كنم كه با آن، پاداش كسانى را كه پيش از من انفاق كردند را، به دست آورم و پس از اين، كسى بر من پيشى نگيرد؛ آن گاه گفت: بار خدايا نصف آن چه را ابودحداح مالك است، براى تو. وى در اين انفاق حتى يك لنگه كفش خود را نيز بخشيد.[1]
منبع :
اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، ج 1، ص 406
[1]اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، ج 1، ص 406