أصحاب مدین

اصحاب مدين

كافران قوم شعيب عليه السلام كه در پى تكذيب وى با عذاب فراگير نابود شدند.

مشهور مفسران مدين را نام شهرى مى دانند كه حضرت شعيب عليه السلام به سوى مردم آن برانگيخته شد. ظاهر كاربرد قرآنى آن، به ويژه تركيب «اصحاب مدين» (توبه/ 9، 70؛ حج/ 22، 44) و «اهل مدين» (طه/ 20، 40؛ قصص/ 28، 45) نيز اين ديدگاه را تأييد مى كند. در مقابل، برخى آن را افزون بر شهر، نام قبيله وى نيز دانسته اند.[1] گزارش قرآن درباره شهر ياد شده و مردم آن، كه گاه در نگاهى سطحى تكرار به نظر مى رسد، كاملا گزينشى، فراقومى، غير تاريخى و براساس سبك خاص خود قرآن، در امتداد اهداف توحيدى است.

تاريخ مدين و ساكنان آن را در دوران حيات شعيب عليه السلام مى توان به دو دوره تقسيم كرد:

1. دوره پيش از عذاب كه مردم پس از دعوت شعيب عليه السلام به دو گروه اقليت مؤمنان و اكثريت كافران تقسيم شدند. (اعراف/ 7، 87- 88؛ هود/ 11، 91) از اينكه قرآن در اين دوره از مخالفان شعيب عليه السلام با عنوان ملأ مستكبر (اعراف/ 7، 88) ياد كرده است، مى توان به وجود طبقه اشراف و ثروتمند و در نتيجه وجود فاصله طبقاتى در مدين آن زمان پى برد. از كافرانى كه دراين دوره زمانى با عذاب الهى نابود شدند، با «اصحاب مدين» ياد مى شود. (توبه/ 9، 70؛ حج/ 22، 44)

2. دوره پس از عذاب و نابودى كافران كه همراه با شرايط اجتماعى- سياسى و دينى مساعدى بوده است. از ساكنان مدين در اين برهه با عنوان «اهل مدين» ياد شده و ظاهر آيات نشان مى دهد كه پناه بردن موسى عليه السلام به مدين و سكونت چندين ساله وى در آنجا به هنگام پيرى و از كارافتادگى شعيب عليه السلام در همين دوره بوده است.در اينكه «اصحاب ايكه» و «اهل مدين» در قرآن دو نام براى يك قوم است يا آنكه دو قوم بودند كه شعيب عليه السلام پيامبر هر دو بوده، ميان مفسران اختلاف است.

مردم مدين هم در حوزه باورها و عقايد و هم در ارتباط با ارزشهاى عبادى و اجتماعى دچار انحراف بوده اند. بررسى آيات نشان مى دهد كه شعيب عليه السلام همانند ديگر انبياى الهى با رعايت ادب و سخنان نيكو آنان را به باورها و ارزشهاى توحيدى فرا مى خوانده است. در مجموع مى توان تبليغ و دعوت وى را بر اساس راهبرد فرهنگى و تبليغى امر به معروف و نهى از منكر (دعوت به باورها و ارزشهاى توحيدى و نهى از باورها و ارزشهاى كفرآلود و شرك آميز) مبتنى دانست.

با آغاز و استمرار دعوت شعيب عليه السلام گروهى از مردم به وى گرويده و جامعه مدين به دو دسته تقسيم شد: «و إن كان طائفة منكم آمنوا بالذي أرسلت به و طائفة لم يؤمنوا ...».

(اعراف/ 7، 87؛ هود/ 11، 94) كافران با اتخاذ راهبرد تكذيب، (عنكبوت/ 29، 37) اغلب از شيوه ها و راهكارهاى روانى براى عملياتى كردن آن در برخورد با شعيب عليه السلام و مؤمنان، بهره مى گرفتند. و سرانجام، عذاب الهى فرا رسيد و شعيب عليه السلام و مؤمنان نجات يافتند و كافران نابود شدند: «و لما جاء أمرنا نجينا شعيبا و الذين آمنوا معه برحمة منا ...». (هود/ 11، 94) در آيات 91 اعراف/ 7 و 37 عنكبوت/ 29 گفته شده كه نابودى اصحاب مدين به وسيله عذاب زلزله بود كه آنان را در خانه هايشان به صورت اجساد بى جانى كه به رو بر زمين افتاده بودند درآورد:«فأخذتهم الرجفة فأصبحوا في دارهم جاثمين»؛ ولى در آيه 94 هود/ 11 از نابودى آنان بر اثر صيحه آسمانى ياد شده است: «و أخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا في ديارهم جاثمين»، بنابراين مى توان گفت كه آنان به وسيله هر دو از بين رفته اند.[2]

منبع:

دايرة المعارف قرآن كريم، ج 3، ص 470

 

[1]. مجمع البيان، ج 5، ص 285؛ فرهنگ لغات قرآن، ص 397؛ اعلام قرآن، ص 573

[2]. الميزان، ج 16، ص 126