دانشمندان یهودی

احبار

احبار: عالمان يهود.

واژه شناسان «احبار» را جمع «حِبر» دانسته و درباره قرائت آن ديدگاه هاى متفاوتى بيان كرده اند؛ ابوهيثم و ابوعبيد آن را به فتح حاء[1] ، ابن اثير، فرّاء و جوهرى به كسر آن،[2] وليث و ابن سكّيت هر دو وجه را قرائت كرده اند[3] و اصمعى در تعيين قرائت به فتح يا كسر، اظهار بى اطلاعى كرده است.[4]

حِبر در لغت، به معناى «اثر نيكو»[5] ، «زينت، جمال و بهاء»[6] ، «مداد»[7] ، «نوعى از لباس»[8] ، «نعمت»[9] و ... آمده و در اصطلاح به هر عالم اهل كتاب اگرچه بعداً مسلمان شده باشد، گويند.[10]

واژه پژوهان در ايجاد ارتباط ميان معناى لغوى و اصطلاحى كوشش هاى فراوانى كرده اند؛ برخى با استدلال به آيات «ادخُلُوا الجَنَّةَ انتُم وازوجُكُم تُحبَرون» (زخرف/70) و «فَامَّا الَّذينَ ءامَنوا وعَمِلُوا الصلِحتِ فَهُم فى رَوضَةٍ يُحبَرون» (روم/15)، كه بيش تر مفسران آن را به معناى برخوردارى از نعمت تفسير كرده اند،[11] معناى حبر را «نعمت» دانسته و معانى ديگر مانند: شادمانى، سرور، اكرام، تحسين و ... را از لوازم و آثار آن برشمرده اند.[12] برخى ديگر معناى آن را «اثر نيكو» دانسته و وجه نام گذارى عالم به حبر را ماندگارى آثار نيكوى آنها در ميان مردم ذكر كرده اند.[13] و كسانى كه «حبر» را «مداد» معنا كرده اند، دليل اين نام گذارى را كتابت عالِم به وسيله مداد بيان كرده و برخى از آنان گفته اند: «كعب الحبر» كه به اشتباه «كعب الأَحبار» شهرت يافته نيز از همين رو، چنين نام گرفته است.[14]

گروهى از لغويان بر عبرى بودن اين واژه تصريح كرده و آن را برگرفته از «حابر» به معناى سحر كردن و تمرين سحر، يا «حابار» به معناى ساحر و كاهن، دانسته، گفته اند: هر عالم يهودى از فرزندان هارون حبر است؛ زيرا سحر و كهانت در ميان علماى پيشين يهود رواج داشته است.[15] همچنين از شواهد تقويت اين ديدگاه قول كسانى است كه مى گويند: در زبان عبرى معناى ريشه اى «حبر» سحر است.[16]

«حبر» در زبان فارسى به «كاهن» (برگرفته از واژه عبرى) و «خاخام» گرفته شده است. اين واژه امروزه به رهبر روحانى و دينى جامعه يهودى اشاره دارد. در كتاب مقدس (عهد عتيق و جديد) به صورت مكرر اين اصطلاح آمده است.

واژه «احبار»، به صورت صريح 4 بار در قرآن كريم ذكر شده است؛ دو بار به همراه «ربّانيّون» (مائده/44 و63) و دو بار به همراه «رُهبان».(توبه/31 و34)

همچنين آيات فراوان ديگرى بدون تصريح به نام احبار، درباره عالمان يهود سخن گفته اند.

منبع: دائرة المعارف قرآن كريم، ج 2، صص172-173 ؛ با تصرف

 

[1] . الصحاح، ج 2، ص 620؛ الغريبين، ج 2، ص 397

[2] . همان، لسان العرب، ج 3، ص 15؛ التحقيق، ج 2، ص 154

[3] . همان، التفسير الكبير، ج 6، ص 37؛ التحقيق، ج 2، ص 154

[4] . همان، روح المعانى، مج 6، ج 10، ص 122

[5] . ترتيب العين، ص 160؛ مفردات، ص 215؛ الوجوه والنظائر، ص 115،« حبر»

[6] . مقاييس اللغه، ج 2، ص 127؛ الغريبين، ج 2، ص 397؛ التحقيق، ج 2، ص 162،« حبر»

[7] . ترتيب العين، ص 160، الصحاح، ج 2، ص 619،« حبر»

[8] . مقاييس اللغه، ج 2، ص 127؛ التحقيق، ج 2، ص 164،« حبر»

[9] . التحقيق، ج 2، ص 155،« حبر»

[10] . ترتيب العين، ص 160؛ تاج العروس، ج 6، ص 229؛ واژه هاى دخيل، ص 106

[11] . جامع البيان، مج 13، ج 25، ص 122؛ مجمع البيان، ج 7، ص 466 و ج 9، ص 85؛ التبيان، ج 9، ص 215

[12] . التحقيق، ج 2، ص 155

[13] . مفردات، ص 215؛ الوجوه و النظائر، ج 1، ص 290،« حبر»

[14] . التفسير الكبير، ج 12، ص 3؛ روح البيان، ج 3، ص 415؛ التحقيق، ج 2، ص 154

[15] . التحقيق، ج 2، ص 155؛ واژه هاى دخيل، ص 105

[16] . التحقيق، ج 2، ص 155؛ واژه هاى دخيل، ص 106