أمّ هانى فاختة بنت أبى طالب
از جمله برگزیدگان زن، دختر ابوطالب و خواهر حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام أمّ هانى فاخته است که نامش در ردیف زنان دانشمند و راوی حدیث ثبت شده است.
نیاکان أمّ هانى:
وی از پدری پرهیزگار و مجاهد و مادری نیکوسیرت و محدثه قدم به جهان گذاشت. پدر أمّ هانى در خاندانی نجیب و خداشناس در مکه دیده به جهان گشود. او با عبداللّه پدر بزرگوار پیامبر صلی الله علیه و آله از یک مادر بودند. پدر او عبدالمطلب جد پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام است که بین همه گروههای عرب به بزرگی یاد می شد. مردی بااقتدار و باکفایت که مبلّغ آیین حنیف ابراهیمی بود. کارهای صحیح و خداپسندانه عبدالمطلب بهترین کلاس درس و آموزش برای ابوطالب بود. توجه خاص وی و حفاظت از پیامبر صلی الله علیه و آله و کوشش بی دریغش در پرورش نواده خود، ابوطالب را بر آن داشت که بعد از فوت جد خویش سرپرستی حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به عهده گیرد و تا پایان عمر از وی پشتیبانی و اطاعت نماید. ابوطالب سعی داشت نمونه کاملی از شخصیت ارزشمند و محبوب پدر باشد. او همانند پدر در مسیر آیین یگانه پرستی ابراهیم خلیل قدم نهاد و منصب آب رسانی به زائران خدا را به عهده گرفت. پناه بی پناهان و مدافع مظلومان و دشمن متجاوزان بود و به نیازهای اجتماعی مردم واقف بود و جهت برآورده شدن حاجات آنها کوشش می کرد. نمونه این تلاش را در قحطی مکه می توان مشاهده کرد. مردم که از کمبود ارزاق و نیامدن باران در رنج و عذاب بودند، به ابوطالب پناهنده شدند و از درماندگی شِکوه کردند. ابوطالب به همراه فرزند برادر در حالی که کودک را به کعبه چسبانده بود و دستان کوچکش به سوی آسمان بلند بود، از خدا طلب باران نمود. ناگهان از هر طرف ابر آسمان را فرا گرفت و باران بارید.
ابوطالب در حفظ و احترام حضرت محمد صلی الله علیه و آله می کوشید. زمانی که چون پدرش بالش و فرشی برایش پهن می کردند بر آن می نشست و وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله می آمد او را بر فرش می نشاند و می گفت: فرزند برادرم از بزرگی و شرف بسیار برخوردار است. این تعبیر نهایت اعتقاد ابوطالب را به پیامبر صلی الله علیه و آله می فهماند.
مادر:
مادر أمّ هانى فاطمه دختر اسد بن هاشم است؛ اول زنی که بعد از حضرت خدیجه مسلمان شد. وی جزء نخستین زنانی است که به مدینه مهاجرت کرد. پسران وی طالب، عقیل، جعفر و علی هر کدام به فاصله ده سال از دیگری به دنیا آمد. دخترانش جمانه و أمّ هانى می باشند. فاطمه بنت اسد را فضایل بسیار است. او زنی است که خداوند در پاسخ راز و نیاز خالصانه اش دیوار کعبه را برابرش شکافت تا در آن محل امن و مقدس فرزندش را به دنیا آورد. افتخار مادری شریف ترین شخص بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و مادر شهید ذوالجناحین جعفر بن ابی طالب که با فرشتگان به بهشت پرواز کرد، ارزش والایی است که ذات اقدس الهی با قابلیت وجودی فاطمه آن را به وی ارزانی کرد. معدود افرادی در زمان بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله ، بر آیین یکتاپرستی ابراهیمی بودند که از آن جمله بانو فاطمه بنت اسد است. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه گفته است: فاطمه نخستین زنی است که با رسول خدا بیعت نمود (پس از خدیجه(.
از ویژگیهای این زن لطف و کرامتی است که در طول عمرش در حق پیامبر صلی الله علیه و آله انجام داد. وی در گرامیداشت پیامبر صلی الله علیه و آله با ابوطالب شرکت می جست و پیامبر صلی الله علیه و آله را در مهر ورزیدن و نیکی کردن بر فرزندان خود مقدم می داشت تا جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله به پاس این محبتها او را به لقب اماه (مادر) مفتخر گردانید.
پیامبر صلی الله علیه و آله از فاطمه چنین یاد می کند: او پس از ابی طالب بهترین خلق خدا در رفتار با من بود. او مادر دیگر من پس از مادرم بود. ابوطالب نیکی می کرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامی که تهیه دیده بود، گرد می آورد و از هر غذایی که بود سهم مرا از دیگران بیشتر می داد تا دوباره برگردم. زمانی که خدیجه از دنیا رفت و فاطمه خردسال بود، آغوش محبت و مهر مادری برایش گشود. احترام خاص پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه بنت اسد در کتب احادیث فراوان به چشم می خورد. کلینی در اصول کافی آورده است: روزی رسول خدا نشسته بود. امیرالمؤمنین علیه السلام گریان نزد او آمد. رسول خدا فرمود: برای چه گریه می کنی؟ عرض کرد: مادرم از دنیا رفت. رسول خدا فرمود: به خدا مادر من هم. پس از وفاتش پیامبر صلی الله علیه و آله او را در پیراهن خود کفن کرد و بر وی نماز خواند و هفتاد تکبیر گفت و در قبر او وارد شد و با دستش قبر را وسیع کرد. پس از تدفین فرمود: ملائکه افق را پر کردند و درِ بهشت را برای او (فاطمه) گشودند و فرشهای بهشتی را برای او گستردند و ریحان بهشتی به ملاقات او آمدند و او در رَوْح و ریحان و نعمت بهشتی غوطه ور است. قبرش باغی است از باغهای بهشت.
در خبر دیگر است که حضرت فرمود: ای مادر من که بعد از مادرم مرا مادر بودی، خدا تو را رحمت بنماید.
عمر رضا کحاله گوید: فاطمه بنت اسد از راویان حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله است که 46 حدیث از حضرت روایت کرده است.
برادران أمّ هانى:
ابوطالب: برادر بزرگ أمّ هانى است و پدر أمّ هانى که عمران نام داشت به ابوطالب معروف گشت.
عقیل: برادر دوم که دانشمندی سیاستمدار، جامعه شناس و روانشناس بود و این ویژگیها را به واسطه تیزهوشی داشت. عقیل اطلاعات بسیاری به تاریخ عرب، جنگها و صلحهای آنان داشت. وی مردی نسّابه (نَسَب دان) بود. زبانی گویا داشت که کسی را با وی توان هماوردی نبود. از شخصیتی قوی و رأیی ثابت برخوردار بود. از جمله کسانی بود که با درک اسلام به همراهی علی علیه السلام در میدانهای رزم دلاورانه جنگید و پسری چون مسلم و فرزندانش را برای یاری حسین بن علی علیه السلام در قیام خونین و حماسی حق علیه باطل تربیت نمود.
جعفر: أمّ هانى افتخار داشتن برادری چون جعفر طیار را دارد که به ذوالجناحین معروف شد. سومین پسر ابوطالب که ده سال قبل از برادرش علی بن ابی طالب به دنیا آمد، از جهت شمایل و اخلاق شباهت زیادی به پیامبر صلی الله علیه و آله داشت و کمی پس از امیر مؤمنان به اسلام گروید. وی دلسوز طبقه ضعیف بود تا جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله او را به لقب ابوالمساکین سرافراز نمود. مسؤولیت خطیر فرماندهی مهاجران حبشه را بر عهده داشت و در آن سفر به شایستگی از اسلام تبلیغ نمود و ضمن شناساندن اسلام به پادشاه حبشه، خود و همراهانش را در فضایی از صلح و ایمنی قرار داد. جعفر پس از بازگشت از حبشه زمانی که مطلع شد مسلمانان در نبرد با یهود هستند، با همراهان به خیبر آمد و شاهد پیروزی سپاه اسلام علیه یهود به همت والای خیبرشکن دلاور علی بن ابی طالب شد. در دشت موته جنگی بین اسلام و سپاهیان روم در گرفت. جعفر که فرماندهی را بر عهده گرفته بود در حین مبارزه به محاصره سربازان رومی در آمد. او برای دفاع از اسلام، پرچم سپاه را حفاظت کرد تا دو دستش قطع گردید ولی نگذاشت پرچم واژگون شود و آن را به زید بن حارثه سپرد. بعد از پایان جنگ جنازه جعفر را یافتند که بیش از هفتاد زخم در جلوی بدن او بود. این بیانگر آن است که هیچ گاه به دشمن پشت نکرد. پیامبر صلی الله علیه و آله در همان روز فرمود که اکنون جعفر با دو بال در بهشت با فرشتگان هم پرواز است.
علی علیه السلام دیگر شرف این بانوی پاک سیرت است. داشتن برادری چون علی بن ابی طالب علیه السلام بزرگ مرد تاریخ بشریت است و زبان از وصف وی قاصر است.
مروری بر زندگی أمّ هانى:
فاخته دخترعموی پیامبر صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله مشهور به أمّ هانى است. او از زنان مجلله و نامی اسلام بوده است. أمّ هانى 46 حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله نقل کرده است. طبرانی نزدیک به 109 حدیث از أمّ هانى نقل کرده که بیشتر در باره نماز و روزه است. أمّ هانى از راویان حدیث ثقلین است. او حدیث غدیر را نیز روایت کرده است که رسول اللّه فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.
از امتیازهای أمّ هانى آن است که عروج پیامبر صلی الله علیه و آله به آسمان از خانه وی آغاز شد.
پیامبر صلی الله علیه و آله طی روایت زیر از أمّ هانى به عنوان بانویی نمونه، ممتاز و شایسته یاد می کند و وی را مورد تمجید و ستایش قرار می دهد: آیا می خواهید بهترین عمو و عمه را معرفی کنم؟ حسن و حسین عمویشان جعفر طیار است که با ملائکه پرواز می نماید و عمه آنها أمّ هانى است که در بهشت است. بنا بر فرمایش رسول خدا، أمّ هانى اهل بهشت است و این نوع یاد کردن بیانگر پاکی و ایمان وی است.
از دیگر مقامات أمّ هانى حضور پیامبر صلی الله علیه و آله در موقعیتهای مختلف در خانه او و احترام خاص به آن بانو است. ابن اثیر از عبدالرحمن بن ابی لیلی به چند طریق از أمّ هانى روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز فتح مکه به خانه او وارد شد. غسل انجام داده و هشت رکعت نماز به جای آوردند. در ادامه أمّ هانى چنین گوید: آن نماز با آنکه رکوع و سجود داشت به قدری سریع و کوتاه بود که من ندیده بودم آن حضرت به این راحتی و سادگی نماز بخواند.
نیز نقل می کنند در روز فتح مکه حارث بن هشام و به نقلی دو نفر از خویشان شوهر أمّ هانى که مشرک بودند به خانه او پناهنده شدند. خبر به حضرت علی علیه السلام رسید. صورتش را پوشاند و به طوری که شناخته نشود، به خانه أمّ هانى وارد شد. أمّ هانى به دفاع از آن دو نفر با حضرت سخن گفت که: تو کیستی و چرا به خانه دخترعموی رسول خدا و خواهر علی وارد شدی؟! می روم به رسول خدا شکایت می کنم. سپس هر طور بود شمشیر را از دست علی بیرون آورد. در این وقت علی علیه السلام نقاب از چهره برداشت. أمّ هانى برادر را شناخت. عرض کرد: جان من فدای تو باد. قسم یاد کردم شکایتت را به رسول خدا بنمایم. هر دو خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رفتند. حضرت در چادری مشغول غسل کردن بود. حضرت فاطمه نیز آنجا بود. پیامبر صلی الله علیه و آله صدای أمّ هانى را شنید. آن را شناخت. به او گفت: خوش آمدی، أمّ هانى ماجرا را تعریف کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: امان دادم هر که را امان داده ای، لیکن علی را خشمگین نکن، زیرا خدا به واسطه خشم علی خشمگین می شود. سپس فرمود: اگر همه مردم فرزند ابوطالب بودند، همه آنها افراد دلاور و شجاعی بودند.
أمّ هانى همسر هیبرة بن عمر بن هائذ مخزومی بود. شوهر وی مشرک بود و زمانی که متوجه شد أمّ هانى به اسلام گرویده است از مکه فرار کرد و به نجران رفت و در حال شرک از دنیا رفت. بعد از اسلام آوردن أمّ هانى و فرار هیبرة رسول خدا از أمّ هانى خواستگاری کرد. وی گفت: یا رسول اللّه ، به خدا قسم! در جاهلیت تو را از همه کس بیشتر دوست می داشتم. اکنون که زمان اسلام رسیده است چگونه تو را دوست نداشته باشم؟! تو از چشم و گوشم نزد من محبوب تر و عزیزتری، اما ادای حق شوهر کاری سنگین و بزرگ است و من بیم آن دارم از انجام آن ناتوان باشم. من زنی مصیبت دیده ام و چند فرزند دارم (اگر به فرزندان برسم حق شوهر را ضایع کرده ام و اگر به شوهر برسم حق فرزندانم ضایع می شود) و برای تو جز زنی آزاد از گرفتاری و مشکلات زندگی نمی تواند کارساز باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی این بیان را از أمّ هانى دید فرمود: هیچ زنی در شترسواری و مهربانی با اطفال و مدارا و رعایت حال اقتصادی همسر چون زنان قریش نیست.
أمّ هانى در تربیت فرزندانش نهایت تلاش را نمود و زمانی که بین او و شوهرش جدایی افتاد وظیفه تربیت و نگهداری آنان با مادر شد. رسول خدا که از غنایم جنگی به اشخاص مختلف حقوق پرداخت می کرد به أمّ هانى و فرزندانش نیز کمک می کرد. از فرزندان وی یکی جعده نام داشت که مردی شجاع، و فقیهی با زبانی گرم و گویا بود. او از صحابه ای است که به هنگام فتح مکه پیغمبر را درک کرده و با مادر خود به حضور پیغمبر رسیده است. جعده از شیعیان امیرالمؤمنین بود که از طرف حضرت والی خراسان شد. جعده میان قریش دارای مقام و شرافت بلندی بود. زمانی که در جنگ صفین می جنگید عتبة بن ابی سفیان به او گفت: تو به خاطر عشق و محبت به دایی خود علیه ما می جنگی، وی گفت اگر تو هم دایی به این عظمتی داشتی پدر خود را فراموش می کردی.
أمّ هانى تا بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام زنده بود، حتی زمان قیام حضرت سیدالشهداء علیه السلام حیات داشت.
اخلاق و رفتار أمّ هانى ، نمونه یک زن مؤمن و متعهد است. وی چه در زمان جاهلیت و چه اسلام حامی افراد ضعیف، درمانده و بی پناه بود. این پاک بانوی صاحب نام تا سال 60 هجری در قید حیات بود، ولی از محل دفن و تاریخ وفات وی اطلاعی در دست نیست.
منبع: http://www.hawzah.net