مباهله
«مباهله» در اصل از ماده «بهل» (بر وزن اهل) به معناى «رها كردن» و «قيد و بند را از چيزى برداشتن» است و به همين جهت هنگامى كه حيوانى را به حال خود واگذارند و پستان آن را در كيسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به آن «باهل» مى گويند و «ابتهال» در دعا به معناى تضرّع و واگذارى كار به خدا است و اگر گاهى آن را به معناى «هلاكت و لعن و دورى از خدا» گرفته اند، نيز به خاطر اين است كه رها كردن و واگذار نمودن بنده به حال خود، اين نتايج را به همراه دارد.
آيه مباهله، در سوره آل عمران، آيه 61 آمده است. مفسران گفته اند: اين آيه، درباره هيئت نجرانى و همراهان آنها نازل شده است كه پيامبر صلی الله علیه و آله، آنها را به مباهله دعوت كرد.
آنها تا فرداى آن روز از حضرت مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصيت هاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: شما فردا به محمد نگاه كنيد. اگر با فرزندان و خانواده اش براى مباهله آمده بود، از مباهله با او بترسيد و اگر با يارانش آمد، با او مباهله كنيد. فرداى آن روز، پيامبر صلی الله علیه و آله آمد، در حالى كه دست على بن ابى طالب را گرفته و حسن و حسين عليهم السلام پيش روى او راه مى رفتند و فاطمه عليها السلام پشت سرش بود. نصارى نيز بيرون آمدند، در حالى كه اسقف آنها پيشاپيش آنان قرار داشت. اسقف، درباره همراهان پيامبر سؤال كرد. به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوب ترين خلق خدا نزد اوست و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على عليه السلام هستند و آن بانوى جوان، دخترش فاطمه است كه عزيزترين مردم نزد او و نزديك ترين افراد به قلب اوست .... اسقف گفت: من مردى را مى بينم كه در مباهله با كمال جرأت اقدام مى كند و گمان مى كنم راست گو باشد كه در اين صورت، به خدا، يك سال بر ما نخواهد گذشت، در حالى كه در تمام دنيا، يك نصرانى وجود نداشته باشد كه آب بنوشد، و عرض كرد: اى ابوالقاسم! ما با تو مباهله نمى كنيم، بلكه مصالحه مى نماييم و پيامبر صلى الله عليه و آله با آنها مصالحه كرد.
منبع: پرسمان قرآنى نبوت، ص: 177