ابو دجانه سماک بن خرشه انصاری
گروه‌ها: اشخاص

أبو دجانة سماك بن خرشة أنصارى

ابودجانه انصارى: سمّاك بن خَرَشه (سمّاك بن اوس بن خرشه) بن لوذان بن عبدود بن ثعلبه خزرجى انصارى صحابى باوفاى پيامبر صلى الله عليه و آله .

ابودجانه از قبيله خزرج و طايفه بنى ساعده بود. در پيمان مؤاخات، پيامبر صلى الله عليه و آله او را برادر عتبةبن غزوان قرار داد. وى در جنگ احد حضور داشت و ثبات قدم و دفاعش از رسول خدا در آن روز، مشهور است. در غزوه خيبر نيز شركت داشته و حارثِ يهودى از شجاعان دشمن و چند تن ديگر را كشته است. به نقلى ديگر، وى در آن نبرد به فرماندهى امام على عليه السلام تعدادى از جنگ جويان و قهرمانان دشمن را كشته و سرهايشان را نزد رسول خدا آورده است؛ سپس در پيشاپيشِ مسلمانان به قلعه هاى خيبر حمله برده، در جنگ حنين و با كمك امام على عليه السلام چند نفر از پرچم داران دشمن را به قتل رسانده و به نقلى، در غزوه تبوك، پيامبر، پرچم خزرجيان را به او سپرده است. گويا از همين رو است كه ابن شهر آشوب، وى را در شمار صحابه جنگ جو و مشهور به جهاد، آورده است و بنا به نقلى، در حجّةالوداع، پيامبر صلى الله عليه و آله او را در مدينه به جاى خود گمارد. براساس روايتى، پيامبر به حضرت على عليه السلام دستور داد كه براى دفع جن و سحر، براى ابودجانه حرزى بنويسد. وى در سال يازدهم هجرى، همراه لشكرى بود كه براى سركوبى مسيلمه كذّابِ مدّعى نبوّت، به سرزمين يمامه اعزام شدند. ابودجانه خود را با تاكتيكى خاص به درون باغى كه مسيلمه و طرف دارانش در آن سنگر گرفته بودند، رساند؛ پس از او، براء بن مالك با همان روش وارد باغ شد. در را باز كرد و مسلمانان وارد باغ شدند. ابودجانه به طور مستقيم در قتل مسيلمه شركت داشت و گفته اند كه در همين نبرد، به شهادت رسيد.

ابن كثير اين نقل را درست تر مى داند؛ ولى نقلى را هم كه وى تا خلافت امام على عليه السلام زنده بوده و در جنگ صفّين شركت داشته، آورده است. برپايه گزارشى، او در اين جنگ، به شهادت رسيده است.

براساس نقل ديگرى، عُمَر وى را پس از جنگ با ايران مأمور گردآورى خمس سرزمين هاى فتح شده كرده است؛ امّا ابن حجر عسقلانى به نقل از الفتوح و ديگران، سمّاك بن خَرَشه انصارى را كه در جنگ قادسيه و نيز در جنگ صفين در ركاب على عليه السلام بوده، غير ابودجانه دانسته است.

سيوطى، به نقل از جابر آورده است كه روزى اصحاب در مسجد و در حضور پيامبر از بهشت سخن مى گفتند. حضرت فرمود: اى ابادجانه! آيا مى دانى هركس كه ما را دوست بدارد و به محبّت ما آزموده شود، خداوند تعالى او را دربهشت با ما ساكن خواهد كرد؟

سپس آيه «إِنّ المُتّقينَ فى جَنت وَ نَهَرٍ* فِى مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر/ پرهيزكاران به يقين در باغ ها و نهرهاى بهشتى در جاى گاه صدق، نزد خداوند مالك مقتدر جاى دارند» (قمر/ 54، 54- 55) را تلاوت فرمود.

ابودجانه در شأن نزول :

1. «يأيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا إنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسرُ وَالْأَنْصَابُ وَالأزْلمُ رِجْسٌ مِنْ عَمل الشَّيطن فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شراب و قمار و بت ها و أزلام/ نوعى بخت آزمايى ] پليد و از عمل شيطان است. از آن ها دورى كنيد تا رستگار شويد.» (مائده/ 5، 90) گفته اند: عدّه اى از اصحاب، از جمله ابودجانه در منزل سعد بن ابى وقّاص اجتماع كرده و پس از تناول غذا، شرابى حاضر كردند تا بنوشند كه آيه نازل شد و حرمت قطعى خمر را اعلام كرد.

2. از ابن عبّاس نقل شده كه آيه «إنَّ اللَّهَ يُحِبُ الّذين يُقتِلُونَ فى سَبيلِه صَفّاً كَأَنّهم بُنين مَرْصُوص خداوند، كسانى را دوست دارد كه در راه او پيكار مى كنند؛ گويى بنايى آهنين اند» (صف 4) در شأن امام على عليه السلام و ابودجانه انصارى و عدّه ديگرى از صحابه نازل شده. به همين مضمون، روايتى از امام باقر عليه السلام نيز نقل شده است.

3. ذيل آيات 152- 155 آل عمران كه مربوط به جنگ احد است «ولَقَد صَدقكُمُ اللّهُ وعدَهُ إِذ تَحُسّونهم بِإِذنِهِ ...» از جهاد و دفاع ابودجانه ياد شده و آمده كه در غزوه احد، پيامبر صلى الله عليه و آله شمشيرى را به دست گرفت و فرمود: كيست كه حق اين شمشير را ادا كند؟، ابودجانه پرسيد: حق آن چيست؟ حضرت پاسخ گفت: آن قدر با آن بجنگى تا كج شود.

ابودجانه داوطلب شد و شمشير را از وى گرفت. او كه مردى شجاع بود و هنگام جنگ، عصابه اى (دستمالى) سرخ بر سر مى بست، به وسط ميدان رفت. با غرور گام برمى داشت و رجز مى خواند. پيامبر فرمود: خداوند اين گونه راه رفتن را، به جز در مانند چنين جاى گاهى دشمن دارد. وى با اين كه به هند، همسر ابوسفيان، در حالى كه مشركان را به جنگ تحريك مى كرد، دست يافت، از كشتن او صرف نظر كرد و گفت: شمشير رسول خدا گرامى تر ازآن است كه بر فرق زنى فرود آيد. گفته اند: در همين جنگ، پس از آن كه دشمن دوباره حمله كرد، و مسلمانان با فرار، پيامبر را تنها گذاشتند، ابودجانه خودش را سپر حضرت قرار داد و تيرهاى فراوانى بر پشتش اصابت كرد و عبدالله بن حميد اسدى را كه با ابىّ بن خلف جمحى هم پيمان شده بودند تا پيامبر را به قتل برسانند، كُشت. براساس روايتى از امام صادق عليه السلام با آن كه پيامبر در روز احُد، بيعتش را از ابودجانه برداشت، او دفاع از پيامبر را رها نكرد. از رواياتى استفاده مى شود كه ابودجانه در آن روز (احُد) با پيامبر بيعت كرد كه تا سرحدّ مرگ بجنگد. علّامه طباطبايى نيز پس از نقل رواياتى درباره ثابت قدمان در احُد مى گويد: راويان، در زمينه ثابت قدمان، جز درباره على عليه السلام و ابودجانه انصارى يك نظر ندارند.

منبع: اعلام القرآن، ج 1، ص: 402-405