أبو حذيفة بن عتبة
ابوحذيفة بن عتبه: قيس بن عتبةبن ربيع بن عبد شمس قريشى ازاصحاب فاضل و فداكار رسول خدا صلى الله عليه و آله .
در بيش تر منابع، نام هاى مِهشم، هيشم و هاشم براى او ذكر شده است. پدرش عتبه از بزرگان قريش و از سردمداران مشركان در بدر بود. ابوحذيفه پيش از رفتن پيامبر به دارالارقم (سال 4 بعثت) مسلمان شد. او با همسرش، سهلة بنت سهيل بن عمرو به حبشه مهاجرت كرد؛ امّا با شنيدن شايعه مصالحه پيامبر و مكّيان، از آن جا بازگشت و در پناه اميّة بن خلف يا پدرش عُتبه قرار گرفت. همراهى ابوحذيفه با پيامبر صلى الله عليه و آله در مهاجرت به مدينه و پيمان برادرى ميان او و عبّادبن بشر، شركت وى در مهاجرت دوم به حبشه را به روايتى ضعيف بدل مى كند. بر پايه دو روايت پيشين، لقب ذوهجرتين و ذوقبلتين نيز بر وى صادق است.
ابوحذيفه در همه غزوه هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز سريّه هايى كه به فرماندهى حمزةبن عبدالمطّلب، سعدبن ابى وقّاص، عبداللَّه بن جحش و ابوسلمه انجام شد، شركت داشت. وى در غزوه بدر در قتل پدرش عُتبه كه در سپاه مشركان بود، شركت كرد و به نقلى، خود، پدرش را به مبارزه فراخواند؛ به همين جهت خواهرش هند، همسر
ابوسفيان او را با دو بيت هجو كرد؛ البتّه روايت هاى معتبر ديگرى حكايت از آن دارند كه عُتبه، به دست حمزةبن عبدالمطّلب يا حضرت على عليه السلام كشته شده است.
ابوحذيفه چون جنازه پدر را ديد، رنگ از رخسارش پريد. پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: آيا دچار ترديد شده اى؟ ابوحذيفه گفت: خير اى رسول خدا! بلكه در پدرم فضل و بردبارى و دانشى سراغ داشتم كه گمان مى كردم ايمان خواهد آورد. در همين نبرد، چون پيامبر اعلام كرد كه گروهى از بنى هاشم به اكراه به ميدان نبرد آمده اند و مسلمانان نبايد آن ها را بكشند، ابوحذيفه با ناراحتى فرياد برآورد: بستگان خويش را بكشيم و خويشان پيامبر صلى الله عليه و آله را رها كنيم؟ هرگز. بر پايه اين روايت، پيامبر خشم خود را از سخنان ابوحذيفه به عمر بن خطّاب ابراز و عُمر اعلام كرد كه ابوحذيفه منافق شده است. بعضى از محدّثان شيعه، سخنان عمر را درباره نفاق ابوحذيفه نقل كرده، بر اين باورند كه اگر اجتهاد مصطلح اهل سنّت درباره خلفا و صحابه روا است و هر سخن آن ها را بايد اجتهاد شخصى ايشان دانست، پس سخنان ابوحذيفه نيز از سنخ همين اجتهاد مصطلح است و عمر نبايد او را به نفاق متّهم مى كرد؛ به هر روى، ابوحذيفه از سخنان خود در غزوه بدر در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله پشيمان شد و اعتقاد يافت كه فقط شهادت، گناه او را پاك مى كند. شخصيّت علمى ابوحذيفه را مى توان از تفسيرى كه از كلمه «كُن» در آيه «فَسَبِّح بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السجِدين» (حجر/ 15، 98) انجام داد و آن را نشان دهنده وجوب سجده گرفت و نيز اين كه يكى از معدود افرادى بود كه در آغاز بعثت توان خواندن و نوشتن داشت، به خوبى دريافت.
فرجام ابوحذيفه :
او سرانجام در دوره خلافت ابوبكر، هنگام نبرد با مسيلمه كذّاب، در يمامه، در 53 يا 54 سالگى كشته شد. از ميان فرزندان او، محمد كه در هجرت حبشه به دنيا آمده بود، پس از كشته شدن پدر در كفالت عثمان قرار گرفت و در شورش مردم مصر برضدّ عثمان نقش مهمّى را ايفا كرد.
ابوحذيفه در شأن نزول :
1. آيات 217- 218 بقره/ 2: «يَسْئلونَك عَنِ الشَّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ ...». مفسّران شأن نزول اين دو آيه را سريّه عبداللَّه بن جحش مى دانند كه با هفت تن از مسلمانان از جمله ابوحذيفه به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله براى ارزيابى موقعيّت كاروان هاى تجارى مشركان مكّه از مدينه بيرون آمدند و بر خلاف دستور پيامبر در ماه رجب با مشركان جنگيده، يكى از آنان را كشتند. مشركان زبان به سرزنش گشودند كه دو آيه بالا در پاسخ به آن ها نازل شد و ضمن تأييد حرمت ماه هاى حرام، فتنه هاى مشركان، چون اخراج از مسجدالحرام و كفر به خداوند، را بالاتر و زشت تر از كشتار در ماه حرام دانست؛ بدين گونه مؤمنان، مهاجران و مجاهدان راه خدا حمايت شدند.
2. آيه 155 آل عمران/ 3: «إنّ الّذينَ تَولَّوا مِنْكُم يَومَ الْتَقَى الجَمْعانِ .../ كسانى كه در روز برخورد دو سپاه فرار كردند». اين آيه در خصوص فراريان جنگ احُد كه پيامبر صلى الله عليه و آله را رها كردند، فرود آمده و بنابر روايتى، ابوحذيفه يكى از آن ها بوده است.
منبع: اعلام القرآن، ج 1، ص: 394-396