حج اکبر
اين عنوان، مستند به آيه شريفه اى است كه در آن از «حج اكبر» سخن به ميان آمده است؛ «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ: و اين اعلامى است از سوى خدا و پيامبرش به همه مردم در روز حج اكبر كه: يقيناً خدا و پيامبرش از مشركان بيزارند [و هيچ تعهدى نسبت به آنان ندارند]».[1]
در بين محدثان و مفسران قديم و جديد، در اين كه «حج اكبر» كدام است، اختلاف نظر وجود دارد، برخى از آنان معتقدند:
1- مراد از حج اكبر، روز عرفه است. از ابن عباس، طاووس، عمر، عثمان، مجاهد، عطاء، سعيد بن مسيب، ابن زبير، ابوحنيفه و شافعى نقل شده كه روز عرفه را روز حج اكبر مى دانند.[2] عطاء گويد: «الحجّ الاكبر الذى فيه الوقوف بعرفة، و الاصغر العمرة».[3] اسماعيل قاضى در حديث مَخْرمَه از رسول خدا(ص) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «يوم الحجّ الاكبر يومُ عرفة».[4] ابن ابى حاتم وابن مردويه، از مسور بن مَخْرمه از قول رسول خدا (ص) آورده اند كه: «انّه قال خطب رسول اللَّه (ص) عشيّة عرفة، فقال امّا بعد فان هذا يوم الحج الاكبر؛ پيامبر (ص) بعد از ظهر عرفه براى مردم سخن مى گفت، و خطاب به آنان فرمود: امروز، روز حج اكبر است».[5] ابن سعد، ابن ابى شيبه، ابن جرير، ابن ابى حاتم، و ابوالشيخ از عمر بن خطاب نقل كرده اند كه گفت: «حج اكبر روز عرفه است».[6] ابن جرير روايت ديگرى از ابى الصهباى بكرى نقل مى كند كه: از على بن ابي طالب (ع) راجع به روز حج اكبر پرسيدم، فرمود: روز عرفه است.[7] ابوالشيخ نيز از ابن عباس نقل مى كند كه گفته است: همانا روز عرفه، روز حج اكبر است و اين روز، روز مباهات است، روزى است كه خداوند به اهل زمين در برابر ملائكه آسمان، فخر كرده و مى فرمايد: «جاؤونى شعثا غبرا آمنوا بى و لم يرونى و عزّتى لأغفرت لهم؛ ژوليده موى و گرد و خاك بر چهره نشسته، به سوى من آمده اند. به من ايمان آورده با آن كه مرا نديده اند. به عزّت خودم سوگند آنها را مى بخشم».[8]
برخى از كسانى كه اين قول را پذيرفته اند به حديث معروف «الحج عرفه» استدلال كرده و مى گويند: «از آنجا كه يكى از بزرگترين اعمال حج، وقوف در عرفه مى باشد، و كسى كه آن را درك كند، حج را درك كرده و كسى كه آن را درك نكند، حج او باطل است، لذا روز عرفه را روز حج اكبر ناميده اند».[9]
2- دسته ديگر «يوم الحجّ الأكبر» را تمامى ايّام حج مى دانند. اين گروه معتقدند همان گونه كه «جنگ جمل»، «جنگ صفّين» و «جنگ بعاث» با اين كه روزها طول كشيده، از آنها به «روز صفين»، «روز جمل» و «روز بعاث» تعبير مى كنند و مرادشان از «يوم»، تمامى دوران آن جنگ هاست، بنابراين در اين جا نيز مراد از «يوم الحج الأكبر» تمامى ايام حج است.[10] شيخ تَهانَوى مى گويد: «الحجّ نوعان؛ الحج الاكبر و هو حجّ الاسلام، و الحج الأصغر و هو العمرة؛ حج دو نوع است: حج اكبر و آن حَجَّةألاسلام است و حج اصغر كه عمره است».[11]
3- دسته سوّم حج اكبر را وقوف در عرفات و اعمال مربوط به مِنا مى دانند؛ عمر بن اذينه مى گويد: براى امام صادق (ع) مسائلى را نوشتم و پس از مدتى، پاسخ آن حضرت را با دست خط مباركشان دريافت نمودم: «... و سألته عن قوله تعالى الحج الاكبر ما يعنى بالحج الاكبر؟ فقال الحج الاكبر الوقوف بعرفة و رمى الجمار، و الحج الاصغر العمرة؛ از امام سؤال كردم كه فرموده خداوند: «يوم الحج الاكبر» به چه معنى است؟ فرمود: حج اكبر، وقوف در عرفات و رمى جمرات است و حج اصغر عمره است».[12] براساس اين روايت، اعمال عرفه و منى، حج اكبر شمرده شده است. همين مطلب را زراره از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «الحج الاكبر الوقوف بعرفة، و بجَمْع [13] و رمى الجمار بمنى ، و الحج الاصغر العمرة؛ حج اكبر وقوف به عرفه و مشعر، و رمى جمرات در منا است و حج اصغر عمره است».[14]
4- سفيان ثورى و ابن جُريح و ... روز حج اكبر را تمامى ايّام منا مى دانند.[15]
5- مجاهد روايت ديگرى را نقل كرده، مى گويد: «الحج الاكبر، القِران[16] و الأصغر، الإفراد؛[17] حج اكبر، حج قران و حج اصغر حج افراد است».[18]
6- ابن ابى حاتم از سعيد بن مسيب نقل مى كند كه گفت: حج اكبر، روز دوّم از يوم النحر (عيد قربان) است. آيا نمى بينى كه امام در آن روز خطبه مى خواند؟[19]
7- ابن سيرين گفته است: «روز حج اكبر، مربوط به آن سالى است كه پيامبر (ص) حجةالوداع را انجام دادند و همراه با ايشان نيز تعداد بي شمارى از مردم حج به جاى آوردند».[20] البته مى توان اين قول را نيز، مؤيّد آن كسانى دانست كه روز حج اكبر را روز عيد قربان مى دانند؛ زيرا در همان سال، پيامبر (ص) در مِنى براى مردم سخن گفت و در روز عيد قربان از مردم سؤال فرمود: امروز چه روزى است؟ گفتند: روز عيد قربان، سپس فرمود: امروز روز حج اكبر است. ابن عربى اين حديث را حَسَن و صحيح مى داند.[21]
8- طبرانى از سمرة بن جندب نقل مى كند كه گفته است: «روز حج اكبر، مربوط به آن سالى است كه مسلمانان و مشركان حج را در مدت سه روز انجام دادند كه قبل از آن، چنين حجى انجام نشده، و پس از آن نيز روى نخواهد داد».[22] فضيل بن عياض نيز از امام صادق (ع) نقل مى كند كه فرمود: علّت نامگذارى حج اكبر آن است كه در آن سال مسلمانان و مشركان، همراه با هم حج انجام داده و پس از آن ديگر مشركين حج بجاى نياوردند.[23] همچنين ابن ابى شيبه از ابن عون نقل مى كند كه از محمد راجع به روز حج اكبر سئوال كردند، گفت: روزى است كه حج رسول خدا (ص) با حج اهل ملل مصادف گرديد.[24]
9- بسيارى از محدثان و مفسران، با استناد به روايات گوناگون، حج اكبر را روز عيد قربان مى دانند. اين دسته، علاوه بر آن كه از استحكام بيشترى برخوردار مى باشد، با آيه «فسيحوا فى الأرض اربعة اشهر» و يا نقلهاى تاريخى كه مى گويد: «على بن ابي طالب (ع) بعدازظهر عيد قربان پيام برائت را ابلاغ فرمود»، سازگارتر است: ابن ابى اوفى مى گويد: «روز عيد قربان، روز حج اكبر است؛ در آن روز خون ريخته مى شود. سرها تراشيده و آلودگي ها و زوايد بدن برطرف مى گردد، و حرام ها حلال مى شوند».[25] مالك نيز همين عقيده را داشته مى گويد: «شكى نداريم كه حج اكبر، روز عيد قربان است و اين بدان جهت مى باشد كه بسيارى از اعمال حج در روز عيد قربان انجام مى شود. در شب عيد، حجاج در منا وقوف داشته، در فرداى آن، رمى، قربانى، حلق و طواف انجام مى شود».[26] ابوبكر ،محمد بن عبداللَّه، معروف به ابن عربى با تأييد قول مالك مى گويد: «و غاص مالك على الحقيقة؛ مالك به تمامى حقيقت دست يافته است ...».[27]
معاوية بن عمّار مى گويد: از امام صادق (ع) درباره روز حج اكبر سؤال كردم، آن حضرت فرمود: «روز عيد قربان، روز حج اكبر و عمره حج اصغر است».[28] در جاى ديگر صفوان بن يحيى از ذريح المحاربى از امام صادق (ع) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «حج اكبر، يوم النحر (روز عيد قربان) است».[29] فضيل بن عباس مى گويد: از امام صادق (ع) پيرامون حج اكبر سؤال كردم و گفتم: ابن عباس آن را روز عرفه مى دانسته است، حضرت پاسخ فرمودند: «على (ع) مى فرمود: حج اكبر، روز عيد قربان است و آنگاه به فرموده خداى عزّوجلّ: «فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر»[30] استدلال كرده، مى فرمود: [این چهار ماه، عبارت است از:] بيست روز از ماه ذيحجه، و ماه هاى محرّم، صفر، ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الآخر و اگر حج اكبر، روز عرفه باشد، چهار ماه و يك روز خواهد شد».[31]
لازم به توضيح است كه على بن ابى طالب (ع) پيام برائت را به دستور رسول خدا (ص) در روز دهم ذيحجه (روز عيد قربان) در منا براى مردم قرائت فرموده و بر اساس دستور خداوند چهار ماه به مشركين مهلت داد تا تصميم بگيرند مسلمان شده و يا بر كفر و شرك باقى بمانند و در نتيجه كشته شوند. چهار ماه از اين قرار بود: بيست روز باقيمانده از ماه ذيحجه، تمامى ماه هاى محرّم، صفر، و ربيع الاوّل و ده روز از ربيع الثانى، كه در نتيجه روز يازدهم ربيع الثانى مهلت چهار ماهه پايان مى پذيرفت. بر اين اساس آنها كه روز عرفه را يوم الحج الاكبر بدانند يك روز به چهار ماه خواهند افزود و اين با آيه ناسازگار است.
صاحب تفسير المنار نيز مى گويد: اين چهار ماه از روز دهم (عيد قربان) ذيحجّه سال نهم -كه پيام برائت در آن ابلاغ شد- آغاز و در دهم ربيع الآخر سال دهم خاتمه مى يابد.[32] در روايت ديگرى آمده است: در حالى كه على بن ابى طالب (ع) روز عيد قربان، بر مركبى سفيدرنگ سوار گشته، به طرف جبانه حركت مى كرد، مردى آمد و لجام اسب آن حضرت را در دست گرفت و سؤال كرد روز حج اكبر كدام است؟ حضرت پاسخ دادند: همين امروز است، [سپس فرمود:] از مقابل مركب كنار برو.[33] منابع اهل سنّت از افرادى مانند ابن عباس، سعيد بن جبير، ابن زيد، نخعى، شعبى، سدى، ابن ابى اوفى، و ابن مردويه ... نيز نقل كرده اند كه: «مراد از يوم الحج الاكبر روز عيد قربان است».[34] از مجاهد نيز روايتى نقل شده كه حج اكبر را يوم النحر مى داند.[35]
ترمذى، ابن منذر، ابن ابى حاتم و ابن مردويه به نقل از على بن ابى طالب (ع) آورده اند كه فرمود: از پيامبر (ص) سؤال كردم: «يوم الحج الاكبر چه روزى است؟ فرمود: روز عيد قربان است».[36] ابوالشيخ نيز نقل كرده، كه على (ع) فرمود: «يوم الحج الاكبر روز عيد قربان است».[37] ابن مردويه از ابن ابى اوفى و او از رسول خدا (ص) نقل مى كند كه فرمود: «يوم الاضحى هذا، يوم الحج الاكبر؛ همین روز عيد قربان، روز حج اكبر است».[38] ابن داود، ابن ماجه و ابونعيم در حليه، از ابن عمر نقل كرده اند كه گفته است: رسول خدا (ص) روز عيد قربان در حجةالوداع در بين جمرات توقف نموده، از مردم سؤال فرمود: امروز چه روزى است؟ گفتند: روز عيد قربان، آنگاه پيامبر (ص) فرمود: امروز، روز حج اكبر است».[39] بخارى و ديگران نيز همين مطلب را از پيامبر (ص) نقل كرده اند.[40] ابوهريره نيز مى گويد: ابابكر در همين سال مرا همراه مؤذّنينى -كه روز عيد قربان اعزام داشت- فرستاد، سپس پيامبر (ص) على( ع) را براى ابلاغ پيام برائت اعزام فرمود.[41] اين روايت نيز مشخص مى كند روزى كه على (ع) پيام برائت را براى مردم قرائت فرمود، روز عيد قربان بوده و در نتيجه يوم الحج الاكبر همان روز خواهد بود.
ابن ابى شيبه مى گويد: ابى جحيفه نيز روز حج اكبر را روز عيد قربان مى داند، عطا و ابن جرير نيز از ابن عباس همين مطلب را نقل كرده اند.[42] ابن جرير از مغيرة بن شعبه نقل مى كند كه: روز عيد اضحى خطبه خواند و گفت: امروز، روز حج اكبر است.[43] ابن ابى شيبه از ابى اسحاق نقل مى كند كه گفته است: از عبداللَّه بن شداد از حج اكبر سئوال كردم پاسخ داد: روز عيد قربان است و حج اصغر عمره است.[44]
سيد قطب در تفسير فى ظلال القرآن مى گويد: «... و يوم الحج الاكبر، اختلف الروايات فى تحديده؛ أهُوَ يوم عرفه أم يوم النحر؟ و الأصح أنه يوم النحر؛ در روايات، در تعريف روز حج اكبر و اين كه آيا روز عرفه است يا روز عيد قربان، اختلاف نظر وجود دارد، ليكن صحيح ترين قول آن است كه روز عيد قربان باشد».[45] ابن كثير در تفسيرش مى گويد: «يوم الحج الاكبر»، روز عيد قربان است كه برترين و بزرگترين روزهاى انجام مناسك حج است.[46] صاحب تفسير مراغى نيز همين عقيده را دارد، وى مى گويد: «يوم الحج الاكبر يوم النحر الّذى فيه تنهى فرائض الحج و يجتمع الحجاج لإتمام مناسكهم و سننهم فى مِنى؛ «روز حج اكبر، روز عيد قربان است كه در آن حجاج براى تكميل مناسك حج، در منا جمع مى شوند و واجبات حج در اين روز پايان مى يابد.[47] محمد رشيد رضا در المنار ضمن برتر دانستن اين قول كه «حج اكبر روز عيد قربان است»، [روزى ] كه واجبات و اركان حج در آن به پايان مى رسد، مى گويد: در تعيين حج اكبر اختلاف نظر وجود دارد كه به زودى ما آن را ذكر خواهيم نمود.[48] طبرى پس از آن كه اقوال مختلف را پيرامون حج اكبر بيان مى كند، مى گويد: برترين و صحيح ترين آنها، نزد ما، گفتار كسى است كه مى گويد: «يوم الحج الاكبر»، يوم النحر، روز عيد قربان است؛ زيرا اخبار فراوانى از گروهى از صحابه رسول خدا (ص) وجود دارد كه مى گويد: على بن ابى طالب در روز عيد قربان، آيات برائت را براى مردم قرائت كرد. علاوه بر آن، روايات متعددى از رسول خدا (ص) ذكر كرديم كه مى گفت: «روز عيد قربان، روز حج اكبر است». سپس در تأييد اين سخن مى گويد: «يوم» در اين گونه كلمات، بر اساس آنچه بدان اضافه شده، معنا پيدا مى كند. وقتى مردم مى گويند: «يوم عرفه»، مراد روزى است كه مردم در عرفات وقوف دارند، «يوم اضحى»، روزى است كه مردم در آن قربانى مى كنند، «يوم الفطر»، روزى است كه مردم در آن افطار مى كنند و همين طور «يوم الحج» روزى است كه مردم در آن حج به جاى مى آورند، و همانا مردم در روز عيد قربان مناسك خود را به پايان برده و حجّشان خاتمه مى يابد و بالاخره تمامى حج روز عيد قربان است.[49] در روايت ديگرى آمده است كه: پيامبر (ص) بر شتر مادّه قرمز رنگى سوار شده و فرمود: «أتَدْرُونَ أىُّ يوم يَوْمُكُمْ؛ آيا مى دانيد امروز چه روزى است»؟ «قالوا: يوم النحر؛ گفتند روز عيد قربان است»، آنگاه فرمود: «صَدَقْتم يومُ الحج الاكبر؛ راست گفتيد: روز حج اكبر است».[50] ابى بشر مى گويد: على بن عبداللَّه بن عباس با مردى از آل شيبه بر سر اين كه روز حج اكبر كدام است با يكديگر به مخاصمه پرداختند، على بن عبداللَّه مى گفت: روز عيد قربان است و ديگرى مى گفت: روز عرفه است؛ كسى را نزد سعيد بن جبير فرستاد، از او سؤال كردند: پاسخ گفت: روز عيد قربان است ...[51]
نظر علامه طباطبايى(ره) :
مرحوم علامه طباطبايى رضوان اللَّه تعالى عليه در ذيل آيه شريفه «و أذان من اللَّه و رسوله ...» فرموده اند: «مراد روز دهم ذى الحجه از سال نهم هجرت است؛ چون در آن روز بود كه مسلمانان و مشركان يك جا اجتماع كرده و هر دو طايفه به حج خانه خدا پرداختند و پس از آن سال، ديگر هيچ مشركى حج انجام نداد. سپس مى افزايد: اين قول مورد تأييد رواياتى است كه از ائمه اهل بيت (ع) رسيده و با معناى اعلام برائت مناسب تر و با عقل نيز سازگارتر از ساير اقوال است؛ زيرا آن روز، بزرگترين روزى بود كه مسلمانان و عموم مشركين به حج آمده، در منا جمع شده بودند. اين معنا از برخى روايات واصله از طرق اهل سنت نيز استفاده مى شود چيزى كه هست در آن روايات مراد از حج اكبر روز دهم از هر سال است، نه فقط سال نهم هجرت، و بنابراين همه ساله حج اكبر تكرار مى شود ليكن از طريق نقل ثابت نشده كه اسم روز دهم روز حج اكبر باشد».[52] و در ادامه نقل اقوال ذيل آيه شريفه مى فرمايند: «از شنيدن كلمه «روز حج اكبر»، همان «روز عيد قربان» به ذهن مى رسد، چون تنها روزى كه عموم حجاج آنجا اجتماع كرده و اعلام برائت مى تواند به گوش همگان برسد، همان روز دهم است، و وجود چنين روزى در ميان ساير ايّام حج، نمى گذارد كلمه يوم الحج الاكبر، ساير ايّام را نيز شامل شود».[53]
نکته مهم: آن گونه كه در برخى منابع آمده، روز عرفه در سالى كه رسول خدا (ص) حج گزاردند با روز جمعه مصادف بوده چنان که مؤلف كتاب «الفقه الاسلامى و ادّلته» می نویسد: «قد ثبت فى الصحيحين أن يوم عرفة -الذى وقف فيه النبى (ص)- كان يوم جمعة».[54] ولى اين كه مصادف شدن روز جمعه با عرفه در هر زمان، دليل آن باشد كه حج آن سال، حج اكبر است، هيچ گونه دليل و مدركى در روايات و منابع تاريخى براى آن ذكر نگرديده و به نظر مى رسد يك عقيده عوامانه است كه با گذشت زمان به صورت يك امر مسلم درآمده است؛ صاحب تفسير المنار در اين زمينه مى گويد: «در حجةالوداع، روز عرفه، روز جمعه بود و عوام هر زمان كه وقوف در عرفات با روز جمعه مصادف شود، آن سال را حج اكبر مى نامند».[55] [56]
منبع: حج در انديشه اسلامى، صص254-276؛ با تصرف
[1] . سوره توبه، آيه 3.
[2] . تفسير قرطبى، ج 8، ص 69
[3] . تفسير قرطبى، ج 8، ص 70
[4] . تفسير قرطبى، ج 8، ص 70
[5] . تفسير فخر رازى، ج 15، ص 221
[6] . در المنثور ج 3، ص 213
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . تفسير فخر رازى، ج 15، ص 221
[10] . مجمع البيان، ج 5، ص 5
[11] . كشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 283
[12] . وسائل، ج 8، ح 14108
[13] . جَمْع با فتح جيم و سكون را به معناى مشعر است. مجمع البحرين، ج 1، ص 397
[14] . وسائل، ج 14، ح 19239
[15] . مجمع البيان، ج 5، ح 5؛ تفسيرقرطبى، ج 8، ص 70
[16] . حج قِران با حج افراد در جميع جهات يكسان است، جز اين كه، در حج قِران هنگام احرام مكلّف بايدقربانى را همراه داشته باشد. مناسك.
[17] . حجِ افراد عين صورت حج تمتع است با يك فرق كه در حج تمتع هدى بايد ذبح كند و در حج افراد واجب نيست. مناسك امام خمينى ص 45
[18] . تفسير قرطبى، ج 8، ص 70
[19] . درالمنثور، ج 3، ص 212
[20] . قرطبى، ج 8، ص 70
[21] . احكام القرآن ابن عربى، ج 2، ص 453
[22] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[23] . وافى، ج 14، ح 14318
[24] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[25] . تفسير قرطبى، ج 8، ص 69
[26] . همان، ص 80؛ احكام القرآن ابن عربى، ج 2، ص 452؛ نورالثقلين، ج 2، ص 185
[27] . احكام القرآن ج 2، ص 453
[28] . وسائل، ج 14، ح 19230؛ وافى، ج 14، ح 14315
[29] . وافى، ج 14، ح 14316
[30] . توبه: 2
[31] . وافى، ج 14، ح 14317؛ نورالثقلين، ج 2، ص 185
[32] . المنار، ج 10، ص 152
[33] . تفسير روح البيان، ج 3، ص 385
[34] . تفسير فخر رازى، ج 15، ص 221
[35] . مجمع البيان، ج 5، ص 5
[36] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[37] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[38] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[39] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[40] . احكام القرآن ابن عربى، ج 2، ص 449
[41] . همان، ص 450
[42] . تفسير فخر رازى، ج 15، ص 221
[43] . درالمنثور، ج 3، ص 211
[44] . درالمنثور ج 3، ص 212
[45] . فى ظلال القرآن ج 4، ص 136
[46] . تفسير ابن كثير، ج 2، ص 521
[47] . تفسير مراغى، ج 10، ص 55
[48] . المنار، ج 10، ص 153
[49] . تفسير طبرى، ج 6، ص 75
[50] . تفسير طبرى، ج 6، ص 53
[51] . تفسير طبرى، ج 6، ص 71
[52] . تفسير الميزان، ج 9، ص 149
[53] . همان.
[54] . الفقه الاسلامى وادلّته، ج 3، ص 213.
[55] . تفسير المنار، ج 9، ص 229
[56] . سيد على قاضى عسكر، حج در انديشه اسلامى، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 9، 1384.