عَرِم
گروه‌ها: جای ها

عَرِم

كلمه"عرم " به معناى سد در مقابل رودخانه است، كه آب را حبس مى كند؛ بعضى [1] ديگر گفته اند: به معناى باران سيل زا مى باشد، بعضى [2] ديگر به معناى ديگرى گفته اند.[3]

در ترجمه تفسیر «بیان السعاده» چنین آمده است: «لفظ «عرم» گاهى تفسير به سدّى شده كه در درّه ها ساخته مى شود و آن جمع است كه مفرد ندارد، يا مفرد آن «العرمه» است، گاهى تفسير به موش نر بزرگى شده كه سدّ آنها را خراب كرد و به باران شديد و به صحرايى كه سدّ در آنجا بوده تفسير شده است.

بعضى گفته اند: دريايى در يمن بوده و سليمان (عليه السّلام) به سربازانش امر كرد كه خليجى از درياى شيرين براى آنان تا بلاد هند جارى سازد، اين كار را كردند و آنرا با سنگ و آهك محكم كردند تا بر شهرهايشان فايده برساند و براى خليج مجراهاى متعدّدى گذاشتند كه هر وقت مى خواستند به قدر احتياج از آنجا آب باز مى كردند.

آنها داراى دو باغ بودند از راست و چپ كه مسير آن ده روز راه بود، كه از به هم پيوستگى درختانش كسى در آن مسير آفتاب نمى ديد. ولى آنگاه كه مرتكب گناه شدند و از فرمان پروردگارشان سرپيچى كردند و به نهى از منكر صالحين گوش فرا ندادند خداى تعالى موش بزرگى بر آن سدّ مأمور ساخت، كه سنگ را از جا مى كند و به دور مى انداخت در حالي كه مردان نمى توانستند اين كار را انجام دهند. گروهى از قوم سبأ وقتى چنين ديدند فرار كرده و شهر را ترك نمودند، پس همچنان موش سنگ را مى كند تا جايى كه سدّ را خراب كرد و آنها نفهميدند و احساس نكردند تا آنكه سيل همه جا را فراگرفت و شهرشان را خراب كرد و درختانشان را از جا كند.»[4]

منابع:

ترجمه بيان السعادة، ج 12، ص53

ترجمه تفسير الميزان، ج 16، ص549

 

[1] . تفسير كشاف، ج 3، ص 576.

[2] . تفسير كشاف، ج 3، ص 576.

[3] . طباطبايى، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، دفتر انتشارات اسلامي (وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1374.

[4] . تفسير قمى: ج 2، ص 200- 201.