سمَّاه كذا و سمّاه باسم كذا.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد5 ، صفحه3212
تسميه: نام گذاشتن.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه328
يعنى: مىگويند فرشتگان دختران خدايند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه264
أي: يقولون للملائكة بنات اللّه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه428
اِسْم - هر چيزى است كه ذات اشياء با آن شناخته مىشود و اصلش سِمْو - است به دلالت واژههاى أَسْمَاء و سُمَىّ، و اصلش - اَلسُّمُوّ - است يعنى چيزى كه بهوسيله آن مُسَمَّى (يعنى كسى يا چيزى كه نام برآن نهاده شد). يادآورى و بلندآوازه و شناخته مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه263
اَلاِسْمُ: ما يعرف به ذات الشيء، و أصله سِمْوٌ، بدلالة قولهم: أَسْمَاءٌ و سُمَيٌّ، و أصله من اَلسُّمُوِّ و هو الذي به رفع ذكر اَلْمُسَمَّى فيعرف به.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه428