اَلسَّحَابُ بالفتح: الغيم، جمع " سَحَابَةٍ "، و يجمع أيضا على سُحُبٍ و سَحَائِبَ.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه81
[السحاب]: معروف، واحدته: سحابة، بالهاء، و سمي سحاباً لانسحابه في الهواء.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد5 ، صفحه3001
سحاب: ابرها. اسم جنس جمعى است واحد آن سحابه و جمع آن سحب (بضم س - ح) و سحائب است گاهى وصف آن نسبت بلفظ مفرد مىآيد مثل «وَ اَلسَّحٰابِ اَلْمُسَخَّرِ بَيْنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ» بقره: 164. و گاهى نسبت بمعنى آن جمع نحو «وَ يُنْشِئُ اَلسَّحٰابَ اَلثِّقٰالَ» رعد: 12. كه جمع ثقيل است (اقرب) در بيشتر آيات قرآن بمناسبت لفظ وصف و ضمير آن مفرد آمده است.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه236
اَلسَّحَابُ: الغيم فيها ماء أو لم يكن.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه399
سَحَاب: ابرهائى است كه آب و باران داشته يا نداشته باشد، و لذا مىگويند: سَحَاب جَهَام: ابرهاى بىآب.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه189
اصل سَحْب كشيدن است مثل كشيدن دامن بر خاك و كشيدن انسان با صورت به زمين. و از اين واژه - واژۀ سَحَاب است يعنى ابرها، يا براى اينست كه باد آن را مىكشاند. يا آب، و يا كشيده شدن خودش در حال گذشتن.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه189
أصل اَلسَّحْبِ: الجرّ كسحب الذّيل، و الإنسان على الوجه، و منه: اَلسَّحَابُ، إمّا لجرّ الرّيح له، أو لجرّه الماء، أو لانجراره في مرّه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه399