موارد استعمال آن در كلام اللّٰه مجيد بقرار ذيل مىباشد. 1 - مادر حقيقى «وَ أَوْحَيْنٰا إِلىٰ أُمِّ مُوسىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ» قصص 7 2 - اصل و پايه. مثل امّ الكتاب در آيۀ «هُوَ اَلَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ اَلْكِتٰابَ مِنْهُ آيٰاتٌ مُحْكَمٰاتٌ هُنَّ أُمُّ اَلْكِتٰابِ وَ أُخَرُ مُتَشٰابِهٰاتٌ» آل عمران: 7 .....3- معناى سوم امّ معظم شيئى و مركز آن است مثل امّ القرى كه بمكّۀ معظّمه گفته شده «لِتُنْذِرَ أُمَّ اَلْقُرىٰ وَ مَنْ حَوْلَهٰا» انعام: 92 «أَوْحَيْنٰا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ اَلْقُرىٰ وَ مَنْ حَوْلَهٰا» شورى: 7قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه114
الأمّ معروفة و تجمع على أُمّهات و أمَّات، و يقال: إِن الأمهات للناس، و الأمات للبهائم.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه119
أُمّ: مادر، اصل و پايۀ هر چيزيكه چيزهاى ديگر بآن منضمّ شود، معظم چيزها، امّ النجوم يعنى كهكشان (قاموس، مفردات) در حديث آمده: از خمر بپرهيزيد كه آن أُمُّ الخبائث است (نهايه). بجرأت ميتوان گفت كه «امّ» مشترك معنوى است و معنى جامع آن همان اصل و پايه است، النهايه استعمال آن در مادر حقيقى بقدرى شهرت دارد كه احتمال داده ميشود: در «مادر» حقيقت و در معانى ديگر مجاز است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه113
الأُمّ يعنى، مادر، برابر(أب) يعنى پدر. ام - به مادر واقعى و نسبى و همينطور به مادربزرگها در گذشتۀ دور هم اطلاق مىشود ازاينروى به - حوّاء - اگرچه بين ما و او قرنهاى دور فاصله است، او را به(مادر ما) خطاب مىكنند و همچنين به هرچه كه اصل و ريشه چيزى باشد يا او را ترتيب و اصلاح كرده باشد يا مبدأ و سرآغاز چيزى باشدام - گويند. خليل بن احمد گويد: به هر چيزى كه ضمائم و پيوستههاى بعدى، و آيندهاش به او مربوط باشد و به آن منضمّ شود - امّ - گويند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه191
اَلْأُمُّ بإزاء الأب، و هي الوالدة القريبة التي ولدته، و البعيدة التي ولدت من ولدته. و لهذا قيل لحوّاء: هي أُمُّنَا، و إن كان بيننا و بينها وسائط. و يقال لكل ما كان أصلا لوجود شيء أو تربيته أو إصلاحه أو مبدئه أُمٌّ، قال الخليل: كلّ شيء ضمّ إليه سائر ما يليه يسمّى أُمّاً.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه85