شيطان: دور شده. متمرد. بعقيدۀ طبرسى و راغب و ابن اثير و ديگران نون شيطان اصل كلمه است و آن از شَطَنَ يَشْطُنُ ميباشد شطن چنانكه سه دانشمند فوق و جوهرى گفته بمعنى دور شدن است «شَطَنَ عَنْهُ: بَعُدَ» على هذا شيطان بمعنى دور شده از خير است چنانكه در مجمع البعيد من الخير گفته است. بقول بعضى نون آن زايد و اصل آن از شَاطَ يَشِيطُ است و آن بمعنى هلاكت يا شدت غضب است (نهايه) ولى محققين اين قول را قبول ندارند. آنگاه آنرا شيطان معروف و بمعنى هر متمرّد و طاغى گرفتهاند اعمّ از آنكه از جنّ باشد يا انس يا جنبندگان. بنظر نگارنده: شيطان وصف است نه اسم خاص آن روح شرير و بمناسبت دورى از خير و از رحمت حق تعالى وصف شيطان بر او اطلاق شده است چنانكه نظير اين كلمه در «بلس - ابليس» گذشت و توصيف آن با رجيم (مطرود) شاهد اين مطلب است.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه32
اَلشَّيْطَانُ النون فيه أصليّة، و هو من: شَطَنَ أي: تباعد، و قيل: بل النون فيه زائدة، من: شَاطَ يَشِيطُ: احترق غضبا، فَالشَّيْطَانُ مخلوق من النار كما دلّ عليه قوله تعالى: وَ خَلَقَ اَلْجَانَّ مِنْ مٰارِجٍ مِنْ نٰارٍ [الرحمن/ 15]، و لكونه من ذلك اختصّ بفرط القوّة الغضبيّة و الحميّة الذّميمة، و امتنع من السّجود لآدم، قال أبو عبيدة: اَلشَّيْطَانُ اسم لكلّ عارم من الجنّ و الإنس و الحيوانات.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه454