اَلْقَصُّ : البيان.مجمع البحرين ، جلد4 ، صفحه179
قصص: (بفتح ق، ص) سر گذشت و تعقيب و نقل قصّه. مصدر و اسم هر دو آمده است. طبرسى ذيل آيۀ 62 بقره فرموده: قصص بمعنى قصّه و سر گذشت است و در ذيل آيۀ 111 يوسف فرموده: قصص خبرى است كه بعضى پشت سر بعضى باشد از اخبار گذشتگان على هذا قصص مفرد است، راغب آنرا جمع دانسته و گويد: قصص اخبارى است پى جوئى و پيروى شده. اصل قصّ و قصص بمعنى پى جوئى است «قَصَّ اَثَرَهُ قَصّاً وَ قَصَصاً: تَتَبَّعَهُ شَيْئاً بَعْدَ شَىْءٍ»، سر گذشت را از آن قصص و قصّه گويند كه گوينده آنرا تعقيب ميكند و در دنبال آنست.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه11
قَصَّ: قَصَّ الخبرَ قصصا. [القَصَص]: اسمٌ من قَصَّ أَثَرَه، و مصدر من قصَّ خَبَرَهُ.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه5330
القَصَص: اسمٌ من قَصَّ أَثَرَه، و مصدر من قصَّ خَبَرَهُ.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه5315
قلت: أصل القَصِّ: اتِّباع الأثر، يقال: خرج فلانٌ قَصَصاً في إثر فلانٍ و قصّاً . و ذلك إذا اقتَصَّ أثره، و قيل: للقاصِّ يَقُصُّ القَصص لاتباعه خبراً بعد خبرٍ و سوقهِ الكلام سوقاً.تهذیب اللغة ، جلد8 ، صفحه211
اَلْقَصَصُ: الأخبار المتتبّعة.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه671
اَلْقَصُّ: تتبّع الأثر، يقال: قَصَصْتُ أثره.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه671
قَصَص: اخبارى كه پىگيرى و بازگو مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه195
القَصُّ: پىگيرى اثر چيزى و پيروى كردن از آن. قَصَصْتُ أثرَهُ: اثر و نشانهاش را دنبال كردم.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه194
الليث: القَصُّ فعل القاصّ إِذا قَصَّ القِصَصَ، و القصّة معروفة.لسان العرب ، جلد7 ، صفحه73