صَدَّقْتُ فلانا: نسبته إلى الصّدق، و يستعمل اَلتَّصْدِيقُ في كلّ ما فيه تحقيق، يقال: صدقني فعله و كتابه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه480
صَدَّقْتُ فلانا: او را به راستگوئى نسبت دادم. تَصْدِيق: در هر چيزى كه در آن تحقيق و پژوهش شده باشد، به كار مى‌رود، مى‌گويند: صَدَّقَنِي فعله و كتابه: كار و نوشته‌اش مرا تصديق كرد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه386
أي: مصدّق ما تقدّم، و قوله: «لِسٰاناً» منتصب على الحال.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه480
يعنى تصديق‌كننده كتابهائى است كه پيشتر آمده است. و واژۀ - لِسٰاناً - در آيۀ اخير به خاطر(حال) بودن منصوب است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه386
فالصاد خفيفةٌ و الدالُ شديدةٌ، و هو مِنْ تصديقِك صاحبَكَ إذا قالَ قولاً أوْ حَدَّثَ حَدِيثاً،تهذیب اللغة ، جلد8 ، صفحه277
صَدَّقه: قَبِل قولَه. والذي ينسب المُحدِّث إِلى الصِّدْق مُصَدِّق، بالتخفيف وهو من تَصْديِقِك صاحِبَك إِذا حدَّثك.لسان العرب ، جلد10 ، صفحه197