تَقْدِير: اندازهگيرى و تعيين راغب گفته: تقدير خدا بر دو وجه است يكى اعطاء قدرت بر اشياء. ديگرى آنكه اشياء را بر مقدار مخصوص و وجه مخصوص قرار بدهد باقتضاء حكمت. . . مثل تقدير هستۀ خرما كه از آن خرما برويد نه سيب و زيتون و مثل تقدير منى انسان كه از آن انسان بوجود آيد نه حيوانات ديگر. پس تقدير خدا بر دو وجه است يكى حكم باينكه فلانطور باشد يا نباشد. . . دوم اعطاء قدرت بر اشياء.قاموس قرآن ، جلد5 ، صفحه248
القَدْرُ: القضاء و الحكم. قَدَرَ اللّٰهُ بذلك يَقْدُره، و يَقْدِره قَدْرا و قَدَرا، و قَدّره عليه و له.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد6 ، صفحه300
اشارهاى است به آنچه را كه از تكوير و پوشاندن شب بر روز و روز بر شب اجرا مىشود و اينكه هيچ احدى نيست كه براى او شناسايى ساعات آنها و وفا نمودن حق عبادت خداى از روز و شب در آن اوقات معين كاملا ممكن باشد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه140
- تَقْدِير اللّه الاشياء - دو صورت دارد: اول: با بخشيدن قدرت و توانايى دادن به اشياء. دوم: به اينكه آن شىء را به وجهى مخصوص در اندازهاى معين آنطور كه حكمت اقتضاء كرده است قرار دهد، اين معنى از اين قرار است كه فعل خداى تعالى دو گونه است: 1 - يا با فعل چيزى را ايجاد مىكند و معنى ايجاد به فعل اين است كه آن را كاملا و ناگهانى ابداع نموده و بيافريند به طورى كه افزونى و كاستى او را فرانگيرد تا اينكه بخواهد فانيش كند يا تغييرش دهد مثل آسمانها و آنچه كه در آنهاست. 2 - يا فعل خداى تعالى به اين است كه اصول چيزى را با آن فعل موجود مىكند و اجزايش را همراه با نيرو و قدرت بر وجهى كه غير از آنچه برايش تقدير نموده حاصل ننمايد قرار مىدهد مانند تقدير خداى تعالى نخل را در بذر و دانه و هسته خرما به اينكه نخلى از آن هسته مىرويد نه سيب يا زيتون و تقدير نطفه آدمى اين است كه از آن انسانى نه ساير حيوانات حاصل شود، پس تقدير خداى بر دو وجه است: اول - با حكم به اينكه آنطور باشد و آنطور نباشد خواه بر روش ايجاب و خواه بر روش امكان و ممكن بودن، بر اين اساس گفت: قَدْ جَعَلَ اَللّٰهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً (3 /طلاق). دوم - تقدير به معنى بخشيدن قدرت بر او، در آيه: فَقَدَرْنٰا فَنِعْمَ اَلْقٰادِرُونَ.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه138
إشارة إلى ما أجري من تكوير الليل على النهار، و تكوير النهار على الليل، و أن ليس أحد يمكنه معرفة ساعاتهما و توفية حقّ العبادة منهما في وقت معلوم.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه659
تَقْدِيرُ اللّه الأشياء على وجهين: أحدهما: بإعطاء القدرة. و الثاني: بأن يجعلها على مقدار مخصوص و وجه مخصوص حسبما اقتضت الحكمة، و ذلك أنّ فعل اللّه تعالى ضربان: ضرب أوجده بالفعل، و معنى إيجاده بالفعل أن أبدعه كاملا دفعة لا تعتريه الزّيادة و النّقصان إلى إن يشاء أن يفنيه، أو يبدّله كالسماوات و ما فيها. و منها ما جعل أصوله موجودة بالفعل و أجزاءه بالقوّة، و قدّره على وجه لا يتأتّى منه غير ما قدّره فيه، كتقديره في النّواة أن ينبت منها النّخل دون التّفّاح و الزّيتون، و تقدير منيّ الإنسان أن يكون منه الإنسان دون سائر الحيوانات. فَتَقْدِيرُ اللّه على وجهين: أحدهما بالحكم منه أن يكون كذا أو لا يكون كذا، إمّا على سبيل الوجوب، و إمّا على سبيل الإمكان. و على ذلك قوله: قَدْ جَعَلَ اَللّٰهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً [الطلاق/ 3]. و الثاني: بإعطاء اَلْقُدْرَةِ عليه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه658
اَلْقَدْرُ و اَلتَّقْدِيرُ: تبيين كمّيّة الشيء.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه658
قَدْر و تَقْدِير - بيان كردن كميت چيزى است مثل: قَدَرْتُهُ و قَدَّرْتُهُ: وزن آن را معين كردم. (كه در هر دو صورت صحيح است)ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه138