اَلْكِتَابُ مصدر كالقتال و الضراب، و المصدر قد يراد به المفعول أي اَلْمَكْتُوبُ.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه153
أي أنزل الله في كِتَابِهِ أنكم لابثون إلى يوم البعث.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه153
مصدرهاى اثبات، تقدير، ايجاب، فرض، عزم - هم به كِتَابَة تعبير مىشوند وجه و تعبير اينگونه سخن اين است كه نخست چيزى اراده مىشود سپس گفته مىشود و بعد نوشته مىشود، پس اراده آغاز و مبدأ نوشتن است و كتابة يا نوشتن پايان آن اراده است بنا بر اين تعبير نوشتن يا كتابت پايان مراد و هدفى است كه انجام آن تأكيد شده و در آغاز اراده شده. واژه كتابة به قضا و حكمى كه حتمى است و گذشته است و آنچه را كه در حكم خدا قطعى و امضاء شده تعبير مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه300
يعنى در حكم خداوند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه301
يعنى در علم خداوند و حكم و الزام نمودن او چنان است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه305
يعنى در حكم خداوند چنان است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه305
الكِتَابُ يُوضَعُ مَوْضعَ الفَرْضِ.تهذیب اللغة ، جلد10 ، صفحه88
أي: في علمه و إيجابه و حكمه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه700
الكَتْبُ: دوختن و ضميمه كردن چرمى به چرمى ديگر با خياطى و دوزش مىگويند: كَتَبْتُ السّقاءَ: مشك را دوختم. كَتَبْتُ البغلةَ: دو قسمت رحم استر را با حلقهاى بهم آوردم. (كه همان بخيه زدن در جراحى امروزى است). واژه كَتب و كِتَاب - در سخن معمولى مردم يعنى متصل كردن بعضى از حروف به بعض ديگر با خط و نوشتن و بيشتر در مورد چيزى كه بعضى از آن لفظا به بعضى ديگر ضميمه شده بهكارمىرود، پس اصل در كتابت يا نوشتن منظم نمودن خط است ولى هركدام از اين معانى[پيوستن حروف و لفظ يا عبارت] در مورد يكديگر استعاره مىشود و لذا كلام خدا هرچند كه نوشته نشده باشد كتاب ناميده مىشود. كِتَاب - در اصل مصدر است سپس نوشتههاى درون كتاب هم كتاب ناميده شده و هم چنين كتاب در اصل اسمى است براى صحيفه يا مطالبى كه در آن نوشته شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه299
أي: في حكمه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه590
اَلْكَتْبُ: ضمّ أديم إلى أديم بالخياطة، يقال: كَتَبْتُ السّقاء، و كَتَبْتُ البغلة: جمعت بين شفريها بحلقة، و في التّعارف ضمّ الحروف بعضها إلى بعض بالخطّ، و قد يقال ذلك للمضموم بعضها إلى بعض باللّفظ، فالأصل في اَلْكِتَابَةِ: النّظم بالخطّ لكن يستعار كلّ واحد للآخر، و لهذا سمّي كلام اللّه - و إن لم يُكْتَبْ - كِتَاباً. و اَلْكِتَابُ في الأصل مصدر، ثم سمّي المكتوب فيه كتابا، و اَلْكِتَابُ في الأصل اسم للصّحيفة مع المكتوب فيه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه699
يعبّر عن الإثبات و التّقدير و الإيجاب و الفرض و العزم بِالْكِتَابَةِ، و وجه ذلك أن الشيء يراد، ثم يقال، ثم يُكْتَبُ، فالإرادة مبدأ، و اَلْكِتَابَةُ منتهى. ثم يعبّر عن المراد الذي هو المبدأ إذا أريد توكيده بالكتابة التي هي المنتهى، و يعبّر بالكتابة عن القضاء الممضى، و ما يصير في حكم الممضى.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه699