منظور از بغیر حساب چیست؟ بعقيدۀ بعضى از بزرگان چون بندگان و همه چيز آنها مال و مملوك خداست و آنها در مقابل خدا نه عوضى دارند و نه استحقاقى پس روزى خدا عطيّۀ محض است و لذا بغير حساب است. على هذا بِغَيْرِ حِسٰابٍ بمعناى بغير عوض و بغير استحقاق است. اين مطلب فى حدّ ذاته حق و ثابت است ولى در بارۀ تمام مردم ميباشد، بعبارت ديگر، خدا بهمۀ مردم بدون عوض و استحقاق ميدهد و اين روزى دادن حقّى است كه خدا بعهده گرفته است بى آنكه مردم حقى بر خدا داشته باشند. امّا از آيات يَرْزُقُ مَنْ يَشٰاءُ بِغَيْرِ حِسٰابٍ. . . تَرْزُقُ مَنْ تَشٰاءُ بِغَيْرِ حِسٰابٍ يك نوع خصوصيت بنظر ميايد و اين حكم شامل همۀ مردم نيست و قيد مَنْ تَشٰاءُ وَ مَنْ يَشٰاءُ مانع از عموم است. مثلا آيۀ إِنَّمٰا يُوَفَّى اَلصّٰابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسٰابٍ و آيۀ فَأُولٰئِكَ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهٰا بِغَيْرِ حِسٰابٍ غافر: 40 با آنكه قيد «من يشاء» ندارد باز وصف صابران و «اولئك» كه اشاره بنيكو كاران است قيد «بِغَيْرِ حِسٰابٍ» اند. بنظر نگارنده: بايد آيات قيامت را از آيات دنيا جداگانه حساب كرد گر چه از جهتى بهم مربوطاند. در بارۀ آخرت آنجا كه آمده مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلاٰ يُجْزىٰ إِلاّٰ مِثْلَهٰا وَ مَنْ عَمِلَ صٰالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولٰئِكَ يَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهٰا بِغَيْرِ حِسٰابٍ ظاهر آيه آنست كه مراد از «بِغَيْرِ حِسٰابٍ» بىپايان و بسيار است. عمل مؤمن در دنيا از حيث زمان و كمّ و كيف محدود است. ولى اجر او در آخرت بىپايان و وسيع و متنوع و رنگارنگ است. اين اجر در مقابل آن عمل مسلّما بغير حساب است. و با آن مقايسه نميشود. اگر گوئى در آيات شريفه ميخوانيم حَدٰائِقَ وَ أَعْنٰاباً. وَ كَوٰاعِبَ أَتْرٰاباً وَ كَأْساً دِهٰاقاً . . . جَزٰاءً مِنْ رَبِّكَ عَطٰاءً حِسٰاباً نباء: 32-36 اين آيات و غير آنها روشن ميكند كه اجر آخرت با حساب است نه بىحساب؟. گوئيم اين حساب راجع باصل استحقاق است يعنى بهشت در مقابل ايمان و عمل است نه راجع بكثرت و بىپايان بودن آن. مؤيّد اين مطلب آنست كه در عمل بد يك مجازات و در كار خوب ده برابر است. امّا در بارۀ دنيا بعقيدۀ نگارنده مراد از بِغَيْرِ حِسٰابٍ، بغير مقايسه با تلاش و سعى است.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه128
[حَسَبْتُ] الشيءَ حُسباناً و حِسْبَةً و حَسْباً و حساباً: إِذا عَدَدْتُه.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد3 ، صفحه1444
حساب بمعنى شمردن است (قاموس) راغب آنرا استعمال عدد گفته.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه127
الحِسَابُ: الكثير.تهذیب اللغة ، جلد4 ، صفحه194
سَرِيعُ اَلْحِسٰابِ: أَي حِسابُه واقِعٌ لا مَحالَة، و كلُّ واقِعٍ فهو سَرِيعٌ، و سُرْعةُ حِسابِ اللّه، أَنه لا يَشْغَلُه حِسابُ واحد عَن مُحاسَبةٍ الآخَر، لأَنه سبحانه لا يَشْغَلُه سَمْع عن سمع، و لا شَأْنٌ عن شأْنٍ.لسان العرب ، جلد1 ، صفحه314
أي حِسَابُه واقع لا محالة، و كلُّ واقع فهو سَرِيعٌ، و سُرْعَةُ حِساب اللّٰه أنه لا يَشْغَلُه حِسَابُ واحد عن مُحاسَبَة الآخر، لأنه لا يشغله سَمْعٌ عن سَمْع، و لا شأْنٌ عن شأْن.تهذیب اللغة ، جلد4 ، صفحه195
الحِسَاب يعنى به كار بردن عدد كه صورت افعالش - حَسَبْتُ أَحْسِبُ، حِسَاباً و حُسْبَاناً - است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه480
حَسَبَ الشىءَ يَحْسُبُه حِساباً و حِسابَةً و حِسْبَةً و حُسْباناً، عَدَّه. و حُسْبانُك على اللّٰهِ، أى حِسابُك.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد3 ، صفحه206
قال الليث: الحِسابُ و الحِسابةُ: عَدُّك الشيءَ، تقول: حَسَبْتُ الشيء أَحْسُبُه حِسَابا و حِسابَةً و حِسْبَةً. قال ابواسحاق: إنما سُمِّي الحِساب في المعاملات حِسَابا: لأنه يُعْلَم به ما فيه كِفايةٌ ليس فيه زِيادَةٌ على المقدار و لا نُقْصانٌ. أبو عُبَيد عن أبي زيد. حَسِبْتُ الشيءَ أَحْسَبَه حِساباً، و حَسَبْتُ الشيء أحْسَبُه حَساباً و حُسْبَاناً.تهذیب اللغة ، جلد4 ، صفحه191
اَلْحِسَابُ: استعمال العدد، يقال: حَسَبْتُ أَحْسُبُ حِسَاباً و حُسْبَاناً.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه232
الحساب هو استعمال العدد بالجمع و الطرح و نحو ذلک.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه234