الخِزْيُ: الذل و الهوان و المقت يقال: خزي فهو خازٍ و خزيان.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد3 ، صفحه1791
خزى: خوارى. اصل آن ذلّتى است كه شرمسارى مياوردقاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه240
خَزِى الرجلُ خِزْيا، و خَزًى، الأخيرة عن سيبويه: وقع فى بليّة و شَرّ و شُهرة، فَذلَّ بذلك و هان.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد5 ، صفحه248
خَزِيَ الرّجل: لحقه انكسار، إمّا من نفسه، و إمّا من غيره. فالذي يلحقه من نفسه هو الحياء المفرط، و مصدره اَلْخَزَايَةُ و الذي يلحقه من غيره يقال: هو ضرب من الاستخفاف، و مصدره اَلْخِزْيُ، و رجل خِزْيٌ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه281
خَزِيَ الرّجل يعنى آن مرد شكسته و فرسوده شد كه يا از ناحيه و جان و نفسش و يا از سوى ديگران خوار شده است چيزى كه جان و نفس آدمى را به فرسودگى و خوارى مىكشاند حياء و شرم زياد است و مصدر آن - خِزَايَة - است. رجل خَزْيَان و امرأة خَزْيَى - يعنى مرد و زن بسيار كمرو و شرمگين جمع آن - خَزَايَا - است امّا خوارى و سرشكستگى كه از سوى ديگران بانسان مىرسد نوعى از استخفاف و سبكى است كه در اين معنى مصدرش - خِزْي - است. رجل خِزْيٌ - يعنى مرد سرشكسته و سبك و خوار شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه597