حَمل: (بفتح اوّل) برداشتن بار و بار . حِمل (بكسر اوّل) بار ظاهرى مثل باريكه بر دوش گيرند. راغب گويد: حمل يك معنى دارد و در چيزهاى بسيار بكار ميرود فعل آن در همه يكى است ولى در مصدر آن فرق گذاشته باشيائيكه در ظاهر حمل ميشوند مثل باريكه بر دوش گيرند حِمل (بكسر اوّل) گفتهاند و باشيائيكه در باطن حمل ميشوند مثل فرزند در شكم، آب در ابر، ميوه بر درخت، حَمل (بفتح اوّل) گفتهاند. طبرسى ذيل آيۀ 72 يوسف فرموده: حمل بكسر اوّل بار منفصل و بفتح اوّل بار متصل است. در صحاح از ابن سكّيت نقل ميكند: حَمل (بفتح) آنست كه در شكم و بر درخت باشد و حِمل (بكسر) آنست كه بر سر يا بر دوش باشد. ولى فعل آن در بار متصل و منفصل و معنوى يكسان است.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه181
حَمَلَتِ الْمَرْأَةُ - آن زن باردار شد، و همچنين حملت الشّجرة - آن درخت باردار شد. حَمْل و أَحْمَال - يعنى بار و بارها.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه546
الأصل في ذلك اَلْحِمْلُ على الظهر، فاستعير للحبل بدلالة قولهم: وَسَقَتِ الناقة: إذا حملت. و أصل اَلْوَسْقِ: الحمل المحمول على ظهر البعير. و قيل: اَلْحَمُولَةُ لما يحمل عليه، كالقتوبة و الرّكوبة، و اَلْحُمُولَةُ: لما يحمل.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه258
حَمَلَتِ المرأةُ: حَبِلَتْ، و كذا حملت الشّجرة، يقال: حَمْلٌ و أَحْمَالٌ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه258
اصل واژۀ - حمل - براى بار برداشتن بر پشت است، امّا بطور استعاره در باردارى زن حامله نيز بهكاررفتهاست به دليل اينكه مىگويند: وسقت النّاقة إذا حملت كه اصل وسق - حمل بار بر پشت شتر است. محموله هم بار شتر است كه بر او مىنهند، مثل - قتوبه(پالان و نمد زين) و ركوبه(مركب سوارى) و حموله(چيزى كه بار مىشود). حمل - هم همان - مَحْمُول - يا بار است، ميش كوچك نوزاد را هم كه از راه رفتن ناتوان است - مَحْمُول - گويند جمع آن - حِمْلاَن و أَحْمَال است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه546
حَمَلْت المرْأَةُ و الشجرةُ تَحْمِلُ حَمْلاً: عَلِقَت.لسان العرب ، جلد11 ، صفحه176
حَمَلَ الشيءَ يَحْمِلُهُ حَمْلاً و حُمْلاناً فهو مَحْمول و حَمِيل، و احْتَمَلَه. حَمَلَه على الدابة يَحْمِلُه حَمْلاً . و الحُمْلان: ما يُحْمَل عليه من الدَّواب في الهِبَة خاصة. حَمَلَه على الأَمر يَحْمِلُه حَمْلاً فانْحَمَلَ: أَغْراه به.لسان العرب ، جلد11 ، صفحه175