ذهاب: رفتن.. اگر با باء متعدى شود معناى بردن مىدهد مثل « ذَهَبَ اَللّٰهُ بِنُورِهِمْ»قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه28
الف، يا ساكن است كه بآن ليّنه گويند و يا متحرّك است كه بآن همزه گويند. راغب در مفردات گويد: بطور كلّى الفهائيكه (اعمّ از الف و همزه) براى اثبات معنائى مىآيند سه نوعند. نوعى باول كلام داخل مىشوند و نوعى بوسط و نوعى بآخر آن. نوع اول براى استخبار است نظير «أَ تَجْعَلُ فِيهٰا مَنْ يُفْسِدُ فِيهٰا» و براى مغلوب كردن مخاطب و غير آن، مثل «أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ» و «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ اَلْخٰالِدُونَ» و براى تسويه نحو «سَوٰاءٌ عَلَيْنٰا أَ جَزِعْنٰا أَمْ صَبَرْنٰا» و براى نفى و اين همزه چون بر نفى داخل شود افادۀ اثبات مىكند و بالعكس نحو «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ -... أَ لَيْسَ اَللّٰهُ بِأَحْكَمِ اَلْحٰاكِمِينَ» . نوعى كه در وسط مىآيند عبارتند از الف تثنيه و الف بعضى از جمعها مثل مسلمان، مسلمات و مساكين نوعى كه در آخر واقع مىشوند عبارتند از الف تأنيث مثل حبلى و بيضاء و الف ضمير در تثنيه مثل «اِذْهَبٰا إِلىٰ فِرْعَوْنَ» و الفهائيكه بآخر آيات داخل مىشوند همچنان كه در آخر ابيات مىآيند مثل «وَ تَظُنُّونَ بِاللّٰهِ اَلظُّنُونَا -... فَأَضَلُّونَا اَلسَّبِيلاَ» ليكن اين الفها معنائى ندارند و فقط براى اصلاح لفظ وارد مىشوند (مفردات باختصار).قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه93
[ذَهَبَ] ذهاباً و ذهوباً، و ذهب بالشيء، قال اللّه تعالى: فَإِمّٰا نَذْهَبَنَّ بِكَ.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد4 ، صفحه2306
ذَهَاب: رفتن، ذَهَبَ بالشّيء و أَذْهَبَهُ: او را برد كه فعل بردن و رفتن در اجسام و در معانى هر دو به كار مىرود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه20
الذَّهَابُ : المضيّ، يقال: ذَهَبَ بالشيء و أَذْهَبَهُ ، و يستعمل ذلك في الأعيان و المعاني.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه332