شَهِيَ الشيء شهوةً، و هي معنى لا يكون من فعل العباد عند الجمهور، و عند بعضهم قد تكون من فعلهم، و على هذا قال بعضهم: شهوة القبيح قبيحة، قال سائرهم: هي حسنة لأنها تتعلق بالجنس. و الجميع: شَهَوات.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد6 ، صفحه3571
شهوة: دوست داشتن. ميل كردن «شَهَاهُ شَهْوَةً: أَحَبَّهُ و رغب فيه». شهوت هم مصدر آمده و هم اسم بمعنى مطالبۀ نفس چيزى را كه موافق ميل است جمع آن شهوات ميباشد.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه88
اَلشَّهَوَاتُ بالتحريك جمع شَهْوَةٍ و هي اشتياق النفس إلى الشيء.مجمع البحرين ، جلد1 ، صفحه253
احتمال دارد كه اشاره به هر دو معنى درست و نادرست يعنى(تمايل صادق و كاذب) باشد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه359
اشاره به تمايلات، و خواهشهاى كاذب نفسانى و هوسهائى است كه نيازى به آنها نيست و كار بدن هم بدون آنها مختلّ نمىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه359
أصل اَلشَّهْوَةِ: نزوع النّفس إلى ما تريده، و ذلك في الدّنيا ضربان: صادقة، و كاذبة، فالصّادقة: ما يختلّ البدن من دونه كشهوة الطّعام عند الجوع، و الكاذبة: ما لا يختلّ من دونه، و قد يسمّى اَلْمُشْتَهَى شهوة، و قد يقال للقوّة التي تَشْتَهِي الشيء: شهوة.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه468
اصل - اَلشَّهْوَة - خواهش و دلبستگى نفس به چيزى است، كه مىخواهى و اراده كردهاى و اين خواهش و تمايل در دنيا دو گونه است: 1 - تمايل كاذب 2 - تمايل صادق. ميل و خواهش صادق آن چيزى است كه اگر برآورده نشود كار بدن بدون آن مختلّ مىشود مثل تمايل به طعام در موقع گرسنگى. و امّا تمايل و شهوت دروغ يا كاذب چيزيست كه بدون آن، كار بدن مختل نمىشود. (مثل ميل به غذاى بهتر بعد از سير شدن و استراحت طلبى بيش از حدّ كه نوعى هوس نفسانى است كه مىخواهد بيشتر استراحت كند و اگر اين خواستها انجام نشود كار بدن مختل نمىشود). هر مورد تمايل و خواستى نيز شهوت ناميده شده و همچنين نيرويى هم كه هوس مىكند و تمايل مىيابد شهوت است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه359
يحتمل الشّهوتين (الکاذبة و الصادقة.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه469
هذا من الشّهوات الكاذبة، و من اَلْمُشْتَهَيَاتِ المستغنى عنها.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه469