[الخطأ]: نقيض الصواب.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد3 ، صفحه1840
خطأ: اشتباه.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه258
خطا و اشتباه سه قسم است. اوّل آنكه كارى ناشايست را از روى عمد و بىاعتنائى انجام دهند، اينگونه خطا مسئوليّت آور و مورد باز خواست است تمام گناهان كه از آنها بخطا و خطيئه و خطايا تعبير شده همه از اين قبيلاند مثل بَلىٰ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحٰاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولٰئِكَ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ بقره: 81. دوّم آنكه كار شايستهاى اراده كند ولى خلاف آن واقع شود مثل آنكه ميخواست پرندهاى شكار كند اشتباها انسانى را كشت. اين خطا قابل عفو و غير مسئول است و فاعل آنرا مخطىء گويند نه خاطئ. سوّم آنكه كار خلافى را اراده كند و اشتباها كار خوبى را انجام دهد. اينگونه شخص در بارۀ ارادهاش مذموم بوده و دربارۀ فعلش نيز ممدوح نيست. راجع باين شقّ در قرآن مصداقى نيامده است.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه259
نقيض الصواب، و قد يمد.مجمع البحرين ، جلد1 ، صفحه125
الخَطَأُ و الخَطاءُ: ضدُّ الصواب.لسان العرب ، جلد1 ، صفحه65
هذا قد أصاب في الإرادة و أخطأ في الفعلمفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه287
اَلْخَطَأُ، برگشتن و انحراف از يك سوى بسوى ديگر است و اين عدول و انحراف چند گونه است: اوّل - اينكه كسى چيزى را بر مىگزيند و انجام مىدهد، غير از آنچه كه در آغاز ارادهاش آن را نيكو مىنمود، و اين همان خطاى كاملى است كه انسان بهوسيله آن گناهكار محسوب و به گناه و خطا گرفته مىشود، در اين حالت مىگويند خَطِئَ يَخْطَأُ، خِطْءا و خِطْأَةً - خطا و گناه كرد. دوّم - اينكه كسى مىخواهد چيزى را انجام دهد كه فعلش نيكو است ولى در عمل برخلاف آن كار از او واقع مىشود و از او سر مىزند و در اين معنى مىگويند: أَخْطَأَ، إِخْطَاءً فهو مُخْطِئٌ - يعنى خطا كرد و خطاكار شد، ارادۀ صواب كرد ولى در عمل خطا سرزد. زيرا قصد خوبى داشت و مىخواست كارى خوب انجام دهد ولى در عمل خطا كرد، مثل: وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ سوّم - اينست كه كسى كارى را كه نيكو نيست اراده مىكند انجام دهد ولى خلافش از او سر مىزند و اتّفاق مىافتد اينچنين شخصى ارادۀ خطا كرده ولى عمل مفيدى از او حاصل شده است و بخاطر قصد و نيّتش سرزنش مىشود و بر فعل و كارش ستوده نيست.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه611
اَلْخَطَأُ : العدول عن الجهة، و ذلك أضرب: أحدها: أن تريد غير ما تحسن إرادته فتفعله، و هذا هو الخطأ التامّ المأخوذ به الإنسان، يقال: خَطِئَ يَخْطَأُ ، خِطْأً ، و خَطَأ. و الثاني: أن يريد ما يحسن فعله، و لكن يقع منه خلاف ما يريد فيقال: أَخْطَأَ إِخْطَاءً فهو مُخْطِئٌ ، و هذا قد أصاب في الإرادة و أخطأ في الفعل. و الثّالث: أن يريد ما لا يحسن فعله و يتّفق منه خلافه، فهذا مخطئ في الإرادة و مصيب في الفعل، فهو مذموم بقصده و غير محمود على فعله. و جملة الأمر أنّ من أراد شيئا فاتّفق منه غيره يقال: أَخْطَأَ ، و إن وقع منه كما أراده يقال: أصاب، و قد يقال لمن فعل فعلا لا يحسن، أو أراد إرادة لا تجمل: إنه أخطأ، و لهذا يقال: أصاب الخطأ، و أخطأ الصّواب، و أصاب الصّواب، و أخطأ الخطأ، و هذه اللّفظة مشتركة كما ترى، متردّدة بين معان يجب لمن يتحرّى الحقائق أن يتأمّلها.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه287