غشيه: إذا جاءه من فوقه.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه4955
غشى: پوشاندن و فرا گرفتن. «غَشِيَهُ اَلْأَمْرُ: غَطّٰاهُ» امر او را فرا گرفت.قاموس قرآن ، جلد5 ، صفحه100
غشيه: إذا جاءه.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه4955
غَشِيَهُ، غِشَاوَةً و غِشَاءً: او را با چيزى همراه و ملازم كرد تا او را فراگرفت و پوشاند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه698
غَشِيَهُ غِشَاوَةً و غِشَاءً: أتاه إتيان ما قد غَشِيَهُ، أي: ستره.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه607
غُشِيَ على فلان: وقتى است كه او را بليّه و مصيبتى كه فهمش را پوشانده و مستور كرده رسيده است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه699