أصل التَّأْذين: الإِعْلام، يقال: آذَنَه و أَذَّنَه، على التكثير.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه224
يقال آذن: أعلم، و أَذَّنَ: أكثر الإعلام.مجمع البحرين ، جلد6 ، صفحه198
أي ثم نادى مناد.مجمع البحرين ، جلد6 ، صفحه198
اذان اسلام را از آنجهت أذان گفتهاند كه مؤذّن با صداى بلند دخول وقت را اعلام ميكند، مؤذن يعنى كسيكه بندا و صداى بلند اعلام ميكند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه57
إِذْن: (بر وزن علم) در قرآن مجيد بمعنى اجازه، اراده، اعلام، اطاعت، و علم بكار رفته، ولى ميشود گفت كه ريشۀ اذن بمعنى اطاعت و علم از اذن (بر وزن عنق) است كه گذشت و ريشۀ اذن بمعنى اجازه و اراده و اعلام از اذن (بر وزن علم) است. در قاموس هست «اذن به: علم و اذن له فى الشيء: اباحه له اذن اليه و له: استمع» بدين طريق مىبينيم فعل اذن چون با باء متعدى باشد بمعنى علم، و چون با لام باشد بمعنى اجازه و گوش دادن و چنانچه با الى باشد فقط بمعنى استماع و گوش دادن است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه56
قالَ سِيبَوَيْهِ: و قالُوا: أَذَّنْتُ، و آذَنْتُ، فمن العَرَبِ من يَجْعَلُهمَا بمعنًى، و مِنْهُم من يَقُولُ: أَذَّنْتُ للتَّصْوِيتِ بإِعلانٍ، و آذَنْتُ: أَعْلَمْتُ.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد10 ، صفحه98
أَي نادَى مُنَادٍ.تهذیب اللغة ، جلد15 ، صفحه16
[أَذَّنَ: نادی.]ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه164
اَلْمُؤَذِّنُ : كل من يعلم بشيءٍ نداءًمفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه70