[الأَثَر]: ما بقي مِنْ رَسْم الشيء. و جمعه: آثار.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه174
أَثَر: نشانه. در قاموس باقى ماندۀ شيئى گفته است. بطور كلّى اثر عبارت است از علامت و نشانهايكه از چيزى يا از كسى باقى ماند خواه بنائى باشد يا دينى يا بدعتى يا جاى پائى و يا غير از اينها.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه22
مراد از أثر، چنانكه از ابو مسلم اصفهانى و فخر رازى نقل شده دين موسى و مراد از رسول خود موسى است يعنى من مقدارى از دين تو را قبول كردم و سپس آنرا بدور افكندم.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه22
المعنى من أثر فرس الرسول، رُوِيَ: أَنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمَّا حَلَّ مِيعَادُهُ وَ ذَهَابُهُ إِلَى اَلطُّورِ أَرْسَلَ اَللَّهُ جَبْرَئِيلَ رَاكِبَ حَيْزُوم فَرَسِ اَلْحَيَاةِ لِيَذْهَبَ بِهِ، فَأَبْصَرَهُ اَلسَّامِرِيُّ فَقَالَ: إِنَّ لِهَذَا شَأْناً، فَقَبَضَ قَبْضَةً مِنْ مَوْطِئِهِ، فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى عَنْ ذَلِكَ قَالَ ذَلِكَ.مجمع البحرين ، جلد3 ، صفحه197
[الأَثَر]: ما بقي مِنْ رَسْم الشيء. و جمعه: آثار . و يقال: خرجت في أَثَرِه و إِثْرِه، قال اللّٰه تعالى: قٰالَ هُمْ أُولاٰءِ عَلىٰ أَثَرِي.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه174
أَثَر: نشانه. در قاموس باقى ماندۀ شيئى گفته است. بطور كلّى اثر عبارت است از علامت و نشانهايكه از چيزى يا از كسى باقى ماند خواه بنائى باشد يا دينى يا بدعتى يا جاى پائى و يا غير از اينهااثر را بعد و پشت سر نيز معنى كردهاند گويند «خرج في اثره» يعنى در پى او خارج شد شخص سابق كه رفته، راه و جاى قدمهايش علامت و باقى ماندۀ اوست و آنكه از پس وى خارج ميشود در علامت و نشانۀ او قدم بر ميدارد. موسى در بارۀ قومش بخدا عرض ميكند «هُمْ أُولاٰءِ عَلىٰ أَثَرِي» طه.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه22
أَثَرُ الشيء: حصول ما يدلّ على وجوده، يقال: أَثَرَ و أَثَّرَ، و الجمع: اَلْآثَارُ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه62
أثر هر شيء حاصل كردن و دريافتن چيزى است كه ما را بوجود آن چيز دلالت و راهنمائى مىكند. - أَثَرَ و أَثَّرَ - هر دو درست است. جمع أثر آثَار است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه147