غيب: نهان. نهفته. هر آنچه از ديده يا از علم نهان است. ارباب لغت گفتهاند: «اَلْغَيْبُ: كُلُّ مٰا غٰابَ عَنْكَ»قاموس قرآن ، جلد5 ، صفحه133
الغَيْب: ما غاب عنك.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه5037
اَلْغَيْبُ: مصدر غَابَتِ الشّمسُ و غيرها: إذا استترت عن العين، و استعمل في كلّ غَائِبٍ عن الحاسّة، و عمّا يَغِيبُ عن علم الإنسان بمعنى اَلْغَائِبِ، و يقال للشيء: غَيْبٌ و غَائِبٌ باعتباره بالناس لا باللّه تعالى، فإنه لا يغيب عنه شيء.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه616
الغَيْب: مصدرى است يعنى پنهان شدن خورشيد و غير آن وقتى كه از چشم پوشيده شود. غَابَ عنّى كذا: از ديدهام پنهان شد، واژه - غيب - به معنى - غائب - دربارۀ هر چيز نهفتهاى كه از حسّ و آنچه را كه از علم انسان پوشيده باشد به كار رفته است، به چيزى اگر(غيب و غائب) گفته شود باعتبار غائب بودن آن از مردم است نه براى خداى تعالى كه هيچچيز بر او پوشيده نيست.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه721