كتب (بر وزن فلس) و كتاب و كتابة يعنى نوشتن. بعضى كتابة را اسم گفتهاند. اين لفظ در اصل بمعنى جمع است «كتبت القربة» يعنى مشك را دوختم كه عبارت اخرى جمع كردن دو چرم بوسيلۀ دوختن است و بتعبير راغب «ضمّ اديم الى اديم بالخياطة». و در متعارف نوشتن را كتابت گويند زيرا كه حروف بعضى با بعضى جمع ميشوند، گاهى بكلام كتاب گفته شود كه حروف در تلفّظ بهم منضم و با هم جمع ميشوند و لذا بكلام خدا با آنكه نوشته نشده بود كتاب اطلاق شده است (راغب). اينكه گفته شد راجع باصل معناى آن ميباشد و كتاب در اصل مصدر است بمعنى مكتوب بكار رود چنانكه در مصباح گفته ولى راغب گويد: آن اسم صحيفه است و آنچه در آن نوشته شده وانگهى كتاب و كتابت بر اثبات و تقدير و ايجاب و واجب و اراده اطلاق ميشود و اين معانى در قرآن كريم بسيار است.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه81
مراد صحيفۀ نوشته است. و از «الكتاب» نيز همان مراد است.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه82
مراد از كتاب در اينگونه آيات تورات و انجيل است و اهل كتاب همان يهود و نصارىاند در «صابى» گذشت كه ظاهرا صابئين نيز اهل كتاب هستند، مجوس را نيز در احكام باهل كتاب لاحق كردهاند ولى ظاهرا مجوس بنا بر روايات اهل كتابند نه اينكه از آيات منظور باشند.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه85
ممكن است مراد از كتاب، خلقت و تكوين باشد و ممکن است مراد قرآن باشد.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه85
ممكن است مراد از كتاب جهان باشد يعنى آنكه علمى از اسرار جهان در نزد او بود. در الميزان فرموده: مراد از كتاب يا جنس كتابهاى آسمانى است و يا لوح محفوظ است و علميكه اين عالم از آن دريافته بود آوردن تخت را بر وى آسان كرده. بنظر نگارنده: چنانكه گفتم اين علم از اسرار جهان بود از سنخ همان علمى كه در سليمان بود و بوسيلۀ آن مسير باد را تغيير ميداد چنانكه در «ريح» و «سليمان» گذشت.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه89
أَهْلِ اَلْكِتٰابِ هم اليهود و النصارى، وَ اَلْمُشْرِكِينَ الذين هم عبدة الأصنام من العرب و غيرهم، و هم الذين ليس لهم كتاب.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه154
أي ما كُتِبَ لهم من العذاب.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه153
أراد بالكتاب القرآن، و هو المبين الذي أنزل عليهم بلغتهم، و قيل الذي أبان طريق الهدى و ما يحتاج إليه الأمة من الحلال و الحرام و شرائع الإسلام.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه153
اَلْكِتَابُ مصدر كالقتال و الضراب، و المصدر قد يراد به المفعول أي اَلْمَكْتُوبُ.مجمع البحرين ، جلد2 ، صفحه153
ظاهرا مراد از «الكتاب» جنس كتب آسمانى است و قرآن مجيد تفصيل اجمال آنهاست.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه87
الكَتْبُ: دوختن و ضميمه كردن چرمى به چرمى ديگر با خياطى و دوزش مىگويند: كَتَبْتُ السّقاءَ: مشك را دوختم. كَتَبْتُ البغلةَ: دو قسمت رحم استر را با حلقهاى بهم آوردم. (كه همان بخيه زدن در جراحى امروزى است). واژه كَتب و كِتَاب - در سخن معمولى مردم يعنى متصل كردن بعضى از حروف به بعض ديگر با خط و نوشتن و بيشتر در مورد چيزى كه بعضى از آن لفظا به بعضى ديگر ضميمه شده بهكارمىرود، پس اصل در كتابت يا نوشتن منظم نمودن خط است ولى هركدام از اين معانى[پيوستن حروف و لفظ يا عبارت] در مورد يكديگر استعاره مىشود و لذا كلام خدا هرچند كه نوشته نشده باشد كتاب ناميده مىشود. كِتَاب - در اصل مصدر است سپس نوشتههاى درون كتاب هم كتاب ناميده شده و هم چنين كتاب در اصل اسمى است براى صحيفه يا مطالبى كه در آن نوشته شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه299
اَلْكَتْبُ: ضمّ أديم إلى أديم بالخياطة، يقال: كَتَبْتُ السّقاء، و كَتَبْتُ البغلة: جمعت بين شفريها بحلقة، و في التّعارف ضمّ الحروف بعضها إلى بعض بالخطّ، و قد يقال ذلك للمضموم بعضها إلى بعض باللّفظ، فالأصل في اَلْكِتَابَةِ: النّظم بالخطّ لكن يستعار كلّ واحد للآخر، و لهذا سمّي كلام اللّه - و إن لم يُكْتَبْ - كِتَاباً. و اَلْكِتَابُ في الأصل مصدر، ثم سمّي المكتوب فيه كتابا، و اَلْكِتَابُ في الأصل اسم للصّحيفة مع المكتوب فيه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه699
يعبّر عن الإثبات و التّقدير و الإيجاب و الفرض و العزم بِالْكِتَابَةِ، و وجه ذلك أن الشيء يراد، ثم يقال، ثم يُكْتَبُ، فالإرادة مبدأ، و اَلْكِتَابَةُ منتهى. ثم يعبّر عن المراد الذي هو المبدأ إذا أريد توكيده بالكتابة التي هي المنتهى، و يعبّر بالكتابة عن القضاء الممضى، و ما يصير في حكم الممضى.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه699
قيل: إشارة إلى اللوح المحفوظ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه87
يعني صحيفة فيها كِتَابَةٌ، و لهذا قال: وَ لَوْ نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ كِتٰاباً فِي قِرْطٰاسٍ الآية.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه699
حيثما ذكر اللّه تعالى أهل الكتاب فإنما أراد بالكتاب التّوراة و الإنجيل، أو إيّاهما جميعا.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه701
أراد بالكتاب هاهنا ما تقدّم من كتب اللّه دون القرآن، أ لا ترى أنّه جعل القرآن مصدّقا له.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه702
قيل: أريد به علم الكتاب، و قيل: علم من العلوم التي آتاها اللّه سليمان في كتابه المخصوص به، و به سخّر له كلّ شيء.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه702
الكِتابُ: معروف، و الجمع كُتُبٌ و كُتْبٌ.لسان العرب ، جلد1 ، صفحه698
كَتَب الشىءَ يكتُبه كَتْبا، و كِتابا و كتَّبه: خَطَّه، و الكِتاب، أيضا: الاسم، عن اللحيانى. و الكِتاب: ما كُتب فيه، و الكتاب: الصحيفة و الدّواة، عن اللحيانى.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد6 ، صفحه775
(أبو عبيد عن أبي زيد): كَتَبْتُ السِّقاءَ أكْتُبُه كَتْباً إذا خرزتَه. و قال شمر: كلُّ ما ذكرَ أَبو زيدٍ في الكتْبِ: قريبٌ بعضُه من بَعْضٍ، و إنما هو جمعُكَ بين الشيئيْنِ. قال: اكْتُبْ بَغْلتَكَ و هو أَنْ يضمَّ شَفْريْها بحلقةٍ، و . منه قيل: كَتَبْتُ الكتابَ لأنه يُجمعُ حرفاً إلى حرْف. اللیث: كَتبْتُ الكتَابَ كَتْباً و كِتاباً، فالكتابُ: اسمٌ لما كُتِبَ مجموعاً، و الكتابُ: مَصْدرٌ، و الكتَابَةُ لمنْ تكون له صناعَةً كالصِّياغةِ و الخياطَةِ.تهذیب اللغة ، جلد10 ، صفحه87
شده مقصود از عبارت - عِلْمٌ مِنَ اَلْكِتٰابِ همان علم كتاب است و نيز گفتهاند علمى از علوم است كه خداوند به حضرت سليمان عليه السّلام در كتاب مخصوصش داده است و بهوسيله آن، هر چيزى مسخر او شده است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه308
جز اين نيست كه ذكر واژه كتاب در اين آيه همان كتب قبل از قرآن از كتابهاى خداوند است كه قبلا گفتيم، مگر نمىبينى كه قرآن را تصديقكننده براى آن قرار داده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه308
هرجايى كه در قرآن خداى تعالى اهل كتاب را ذكر مىكند همانا مقصود از كتاب تورات و انجيل و هر دو قوم يهود و نصارى با هم است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه308
گاهى واژه كتاب بمعنى دليلى ثابت در جهت خدايى تعبير مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه305
گفتهاند اشارهاى است به لوح محفوظ.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه303
مصدرهاى اثبات، تقدير، ايجاب، فرض، عزم - هم به كِتَابَة تعبير مىشوند وجه و تعبير اينگونه سخن اين است كه نخست چيزى اراده مىشود سپس گفته مىشود و بعد نوشته مىشود، پس اراده آغاز و مبدأ نوشتن است و كتابة يا نوشتن پايان آن اراده است بنا بر اين تعبير نوشتن يا كتابت پايان مراد و هدفى است كه انجام آن تأكيد شده و در آغاز اراده شده. واژه كتابة به قضا و حكمى كه حتمى است و گذشته است و آنچه را كه در حكم خدا قطعى و امضاء شده تعبير مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه300
پس مقصود صحيفهاى است كه در آن نوشته باشند و لذا گفت: وَ لَوْ نَزَّلْنٰا عَلَيْكَ كِتٰاباً فِي قِرْطٰاسٍ.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه300