شقاق: جدائى و مخالفت. اقرب آنرا دشمنى و مخالفت گفته و گويد: حقيقتش آنست كه هر يك در شقّى غير از شقّ رفيقش باشد. قول اقرب روى آنست كه شقّه بمعنى تكّۀ جدا شده از شىء است مثل نصف مثلا.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه60
أي حاربوه و خانوا دينه و طاعته.مجمع البحرين ، جلد5 ، صفحه193
أي صاروا في شق غير شق المؤمنين. و مثله قوله تعالى وَ مَنْ يُشٰاقِقِ اَلرَّسُولَ.مجمع البحرين ، جلد5 ، صفحه193
شاقَّه: أي خالفه.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد6 ، صفحه3350
اَلشِّقَاقُ: المخالفة، و كونك في شِقٍّ غير شِقِّ صاحبك، أو مَن: شَقَّ العصا بينك و بينه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه459
اَلشِّقَاق: مخالفت و ناهمگونى است، يعنى تو در جهتى غير از جهت دوستت هستى و يا از شقّ العصا: يعنى كسى كه ميان تو و خودش جدائى و مخالفت ايجاد كرده، گرفته شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه339